روز های من - MY DIARY

۳۹ مطلب با موضوع «حرف در گوشی با شما بچه ها» ثبت شده است

سلام به همگی

السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین 


هنوز به گوش میرسد، صدایی که شنیده نشد

صدایی که می گفت من، قرآنِ ناطقم

صدایی که در حنجره ساکت شد

همان صدایی که محمد نبی (ص)خبر از آن داده بود علی را

همان صدای دوست داشتنی مادرم فاطمه ، اُمُّ المومنین پس از سالها از گلوی مبارک مولایم حسین(ع)

و چه سخت ضایعه ای است این اتفاق خونین برای ما

مَنی که از دل ِحسینم بی خبرم

از  به پا ایستادَنَش برای نماز ،غافلم

آقای من! قصدت چه بود از قربانی دادنت؟

از رقیه ات ،اباالفضل ت،علی اصغر و اکبرت !

از زینب ت! زینب اگر زنده ماند بهر روشنگری بود وَرنه هزارن بار مُرد و زنده شد!

آنگاه که مسلمان، خون خدا را می ریخت آیا هنوز تسبیح به دست داشت؟


خدایا کمکم کن من در این زمین برای امام زمانم(عج) همچون  آنها که خود را مسلمان می دانستند برای امام حسین(ع) در کربلا و کوفه نباشم!

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم الجعلنا کما تحب و ترضی و جعلنا فی زمرة اولیائک و جندک و فی زمرة اولیاء امام زماننا


تسلیت من اول به فرزندش امام زمان(عج) و بعد به خدای رحمان و بعد تمام آسمانیان و زمینیان.

امیدوارم علاوه بر سینه زنی، کمی بریم رو فهم حقایق حسینی کارکنیم که اگه روحِِ ِاین واقعه رو درک نکنیم چه بسا  ما هم با یه قرآن به نیزه کردن   گول بخوریم....

سلامتی فراوان نثار ارواح شما

(باید به فکر روح مون هم باشیم دیگه)


خدایا تو چقدر مهربانی و چقدر بخشنده!!

چه کارها که نکردم و چه کارها که تو کردی!

چند بار ،تو ،نجاتم دادی آنگاه که حواسم به تو نبود

یادمه ها اون موقع که موتور به برادرم زد، اون موقع که تاکسی به پدرم زد و اون وقت که مادر بزرگم (خداا حفظش کنه ) با پژو تصادف کرد 

همیشه تو بودی که همه چیز رو به ما برگردوندی حتی یادمه چند باری رو که با موتورم داشتم تصادف میکردم و باز هم دستان تو ، گرما بخش من بود.

و یادد دم ه اونجا من تو رو زیاد یاد کردم ولی الان دارم چه می کنم ؟! انگار تو رو از یاد بردم نه ؟! من بی معرفتم؟من نامَردم؟

یادمه که بعضی وقتا دیر راه می افتادم برای رفتن به مدرسه ، و از تو می خواستم کمک کنی ، وقتی مدرسه میرسیدم یا دبیر نیوده بود یا دیر میرسید یا هنوز بچه ها صف نبسته بودن.

ببخش با این حال اگه وقتایی فراموش میکنم از تو تشکر کنم و کارهام رو اصلاح
...

امیدوارم رازدار باشین و به کسی حرفای من با خدام رو نگین.

به نام اول و وسط و آخر هر چیز، خدا

خوبه که ، خیلی دوستانه اشکالات و چیزایی که به نظرمون بَده رو به دوستانمون بگیم.
اگه تو به من نَگی ، پس کی به من میگه؟
فقط آروم باشه و اول از من تعریف کن!خوبیام رو بگو ! و بعد آهسته مشکلم رو به من یادآور شو  .
ممنون که نظرت رو به من میگی تا بتونم دوست خوب و شایسته ای برات باشم.

سلام به شما

به نام خدا

به نظر نمیاد تو این چند وقت که نتونستم بیام کسی نگرانم شده باشه!!!!

اصلا انگار کسی به کوچه ی بی کسی ِ ما سر نمی زنه به آسمان ما پرنده پر نمیزنه؟؟؟!!!!( مشعوف شدین شعر در کردم ،هان؟؟)

اومدم بگم مسئولیت پذیر باشیم!!!!

یا کاری رو نکنیم یا اگه می کنیم یه بسم الله بگیم و پای اون بایستیم و کامل و درست و حسابی انجامش بدیم...

نباید تو  کارها  کم گذاشت

دلیل و برهان هم نیاریم که فلانی اینطور شد، فلان چیز گران شد،کاری پیش اومد  و از این جور دلایل غیر عقلائی...

به خدا می سپرمتون


          نیاز بزرگسالی          
  امام على علیه السلام   :  
   
  أولَى الأشیاءِ أن یَتَعَلَّمَهَا الأحداثُ الأشیاءَ الّتی إذا صارُوا رِجالاً إحتاجُوا إلَیهَا؛  
   
  بهترین چیزى که نوجوانان باید فراگیرند، چیزهایى است که در بزرگ‏سالىِ خود به آنها نیاز خواهند داشت  
   
  حکمت نامه جوان: ح 51
 
   
                             

سلام به داداشی ها و خواهران گرامی

آقا یه کلوم، نظم داشته باشین برا کاراتون دیگه !

مثلن هر کاری رو تو یه زمان مشخص انجام بدین و تازه خودتون رو هم مقید به انجامش بکنین ؛مثلا اگه درس نخوندین تلویزیون نبینین

موفق باشین

به امید ظهور


 

سلام به همه ی دوستان عزیز

خواستم عید قربان رو تبریک عرض کنم.

حواستون که هست این عید بزرگ بعد روز عرفه است (روز شناخت و آگاهی از گناهان و کارهای اشتباه خودمون و بازگت به سوی خالق {نظر خودمه ها...})و در این روز حضرت ابراهیم(ع) بنا به دستور الهی مأمور به سربریدن عزیزترین کس ش یعنی فرزندش اسماعیل(ع) میشه

اما وقتی همه چیز برای قربانی کردن اسماعیل(ع)آماده میشه حالا چاقو نمیبره.... ندا میا از طرف اله که....

حکمت به نظرم اونجا است که ابراهیم(ع) می بایست اونجا نفس خودش رو قربانی می کردکه ایشون از پسش بر اومد.

خدا کنه خدا یا ما رو آزمایش نکنه با اگه کرد خودش موفقمون کنه.

 

نتیجه اینکه  

من باید یاد بگیرم

1-اول کارهای اشتباه خودم نه دیگران رو( چون به ابراهیم(ع)ندا نیامد به کس دیگه بگو فلان کنه

سلام

-------روز 9ام از ماه ذی الحجه، روز عرفه است.

تو این روز حجاج میرن صحرای عرفات  و دعای بسیار می کنن و بعد نماز ظهر و عصر دعای معروف "عرفه" رو می خونن. بعدش میرن به سمت مشعرالحرام و تا فردا ش یعنی عید قربان باید به منا برسن .

------حالا چرا بهش میگن روز عرفه؟

کدومتون میدونه؟

بچه ها شلوغ نکنین

سلام

حالتون چطوره؟

امیدوارم که خوب باشین و سرحال.

(میگم نوشتم "حرف در گوشی با شما بچه ها" یه وقت فکر نکنین منظورم بچه های قنداقی بودا،،،،،،،،.....منظورم خود شما هستید داداش و خواهر نوجوانم!!!!! )

تا حالا شده تصمیم  بگیری؟مثل کبری (یادش بخیر  کبری عجب تصمیمی گرفت تو دبستان!!!!)

چقدر بزرگ؟(نمی دونم ولی اینقد بزرگ که خودت متوجه نشی ....تصمیم رو میگیری یا کبری تو رو میگیره یا کبری تصمیم تو رو میگیره.......ولم کن بابا...)

منظورم تصمیماتی یه که هر چند وقت یکبار باید بگیریم شون.