روز های من - MY DIARY

۱۰ مطلب با موضوع «بشنو از یک چندچرخه سوار!!» ثبت شده است

بسم الله

سلام علیکم

از آقای قیژ سوار ،خواهش میکنم تشریف بیارن روی سن و برامون از تجربیاتشون بگن. لطفا با یک صلوات محمدی ایشون رو تا جایگاه بدرقه کنین!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


به نام خدا

سلام عرض میکنم به همه ی شما بزرگواران.

نمیدونم شما هم تو رانندگی، مثل من تابلو خوانی تون ضعیفه یا نه؟!

من طیاد وقت دوستان رو نمیگیرم و فقط به 2-3 نکته بسنده میکنم.

خب اولیش اینکه : وقتی دنبال یه مکان خاص هستین و با توجه به تابلو های راهنما مسیر رو یکی یکی پیش میرین شاید بعضی اوقات بعضی جاها احساس کنین که نمیدونین از کدوم طرف باید برین یا بهتره بگم میرسین به یه جایی که چندتا راه جلو روتون هست اما متاسفانه تابلو ی راهنمای مسیر رو اونجا نمیبینین.

خب راهنمایی عمده ای که میتونم بهتون بکنم اینه که با توجه به تابلو ی راهنمای قبلی که در مسیر دیدین حرکت کنین!

به طور مثال اگه برای رفتن به امام زاده صالح، تابلو اشاره به مسیر مستقیم داشت و حالا شما به یه میدان با 4 خیابان منتهی بهش رسیدین و تابلوی دیگری نیافتین ! باید به همون مسیر مستقیم تون ادامه بدین یعنی دور میدان زده و از مسیر روبرو برین.

خب نتیجه حرفام اینکه تا تابلوی راهنمای دیگری که ما رو به مقصد راهنمایی کنه ندیدین هنوز مسیر قبل رو ادامه بدین.


مورد بعدی اینکه خیلی وقتا ناخواسته تو یه بزرگراه یا اتوبان میافتیم و باید ازش عبور کنیم...خب اتوبانها و بزرگراه ها دور برگردان ندارن اما معمولا زیر گذر یا رو گذر برای رفتن به جهت مخالف وجود داره. پس اگه می خواستین به شرق برین و ناخواسته افتادین تو یه اتوبان به سمت جنوب ...خب دنبال یه خروجی باشین که همین اتوبان رو به سمت شمال  باشه...حالا که دارین به سمت شمال میرین دوباره دنبال یه خروجی باشین که به سمت شرق باشه.(معمولا روی تابلو های راهنما مینویسه شیخ فضل الله- شمال یا یادگار امام جنوب یا همت شرق یا همت غرب)

 همین ببخشید سرتون رو دردآوردم.امیدوارم حرفام براتون مفید باشه.

یا حق

به نام خداوند روزی رسان 

سلام و درود بر شما خوبان

راستی عیدتون مبارک. ولادت حضرت علی اکبر ع رو تبریک میگم. جوونای عزیز میهنم، روزتون مبارک.

من که به شدت علاقه مند به سفر با وسیله شخصی ام. موتورم و نمی گم ها ... !!ههه هه! (بدون اون که اصلا زندگی شتاب رو به جلو نداره !)

خب از تهران یعنی جایی که من هستم اگه قسمت شد و خواستین تشریف ببرین مشهد برای عرض ادب از نزدیک ، باید خودتون رو برسونین به بلوار امام رضا علیه السلام یعنی انتهای بلوار بعثت . ما که امریه هستیم میایم حافظ و از اونجا شوش و بعد شهیدرجایی (یعنی سمت عکاسی مون) و بعد میایم تو بعثت و امام رضا ع.

سعی کردم اینبار شهر های مهم بین راه رو به ترتیب یاد بگیرم:

تهران - پاکدشت - ایوانکی - گرمسار - سرخه - سمنان - دامغان - میامی - شاهرود - سبزوار - نیشابور - مشهد

ما معمولا وقتی می خوایم با ماشین خودمون بریم مشهد ،یه کُلمن بزرگ که مال مادر بزرگم هست رو قرض می گیریم و چادرخونه ی گل منگولی مون رو هم با اون زور زورکی می چپونیم تو صندوق ماشینِ خوبمون و البته زیرانداز ؛ناگفته نماند که گاز پیکنیکی یا منقل برای پخت غذا خیلی مهمه که نباید فراموش بشه . حالا فکرش رو بکنین چه سفری بشه! نگرانی نداره... به یاری خدای مهربون حتما سفر خوبی میشه.

خب بسم الله می گی و صبح زود بعد نماز ناشتا میزنیم بیرون ... قبلش یه سر هم میرم پیش مادر بزرگ خوبم( اون یکی مادر بزرگم اینجا نزدیک ما نیست و گرنه حتما به او هم سر می زدم...همه ی مامان و بابا بزرگا رو دوست دارم... )

اوه اوه داشت یادم می رفت....بابا بذار منم حرف بزنم ....باشه چشم ......دوستان ل ط   .......خب بذار دیگه

(آقای قیژ قیژ سوار {بُعد دوم خویشتن})(چه میشه کرد خوددرگیریِ مُزمنِِ مُسری نه خیلی پیچیده رو) :

قبلش هم باید یه سری به اوتُل زد  و دید همه چی رو به راه باشه... روغن موتور (بین 2 تا گِیج) ،آب رادیاتور به میزان کافی و آب برف پاککن یه دبه سر پُر ، وضع باطری تون چطوره ؟اگه باطری تون خشکه باید به نشانگر روش نگاه کنین و مطمئن بشین که سبزه .اگرم باطری اسید سرب دارین  چک کنین آب باطری خالی نشده باشه.

خب فعلن آق امیر حرفای ما تموم شد بفرما... چشم داداش عزیزم

خب از این حرفهای مهم که بگذریم ...جاده مشهد یه کم گول زننده است تو راه هم تابلو با مضمون "گول نخورین!" زیاد داره...(تو راه هی میزنه آهسته برانید. هر 1.5 ساعت رانندگی ، یک ربع استراحت.و ...)یه جورایی یک نواخته و آدم رو کسل می کنه البته بلا نسبت شما .  پس سعی کنید سرعت تون رو در حد مجاز حفظ کنید و از مناظر استفاده کنین.هرچند وقت یکبار هم بزنید کنار توی جای مطمئن و کمی پیاده روی منید یه آبی به سر و روتون بزنین و اگه امکان داره مثل من و بابا ،جاتون رو عوض کنین تا هر 2 تا یا هر 3تا تون کمتر خسته شین .

اگه شب تو جاده ای مثل جاده تهران - مشهد دارین رانندگی می کنین از اونجا که معمولا نوری جز نور ماشینها وجود نداره (اگه شانس بیارین و نور سو بالا ی ماشین رو برو یی یا پشت سری از تو آینه ها کورتون نکنه) سعی کنین مسیر خودتون رو از روی خط وسط جاده و علامت های کنار جاده (مثل علامت جاده بدون شونه خاکی-علامت گردش به چپ)تشخیص بدین یا اگه سخت بود پشت یه ماشین سنگین مثل اتوبوس برین.

خب ما معمولا همون اوایل یعنی پاکدشت یا ایوانکی یخ می خریم و می ریزیم تو کلمن و برای صبحانه خوردن وای میسیم. امسال صبحانه رو نزدیک سمنان  خوردیم . یه جا نشستیم که درختهای کوچولوی زیتون داشت ...منم که فضول و کنجکاو (میگن اقتضای سنِّ ...خودم شک دارم باید از یه جای دیگه باشه!! ) بعد صبحونه پریدم که یکی بکنم و نوش جان کنم بابا جان هم مثل قبل باز ترغیبم کرد و منم گول خوردم و یکی کندم و شستم و گذاشتم گوشه لُپم....................!!!!........................ چشمتون روز بد نبینه ،فکرش هم نمیکردم اینقدر تلخ باشه و گَس........ روم به دیوار ....شرمنده از حضورتون .....ناخودآگاه دهنم باز شد و زیتون قِل خورد و افتاد بیرون....(من رو میبینی گرفته و چِندش )اونجا بود که صدای خنده از دهان مبارک خانواده طراوش می کرد بیرون حالا نخند کی بخند.....!

باقیش رو بعدا عرض می کنم فعلا شما هم به بنده بخندین .... تا بعدا از خاطرات داخل حرم ،آب خوری از سقاخونه و واحد اقامتگاه و بستنی و بچه های مهربون و کوچولوی لرزکرده و ماجرای آب کشی فرش توسط خدام و امیر لنگ لنگان به دنبال جلب نظر خادمین و آرزوی ویلچر سواری تو صحن رضوی و تافتون سیب زمینی ... براتون بگم

دعاگوی همگی بودم و نماز زیارت به نیت تون خواندم. 

التماس دعا

اللهم عجل لولیک الفرج

یا حق


به نام خدا

سلام دوستان

تیتر بالا حرفای آقای قیژ قیژ سوار هستش که خواستم براتون ترجمه ش کنم، البته این رو که گفت یه نکته به ذهنم رسید خواستم اون رو بگم اما اول ترجمه حرفهای استاد قیژ قیژ وووو:

اون میگه : همیشه کوتاهترین راه ، بهترین راه نیست!

اِ ا  ااااِ  اِا ... چی میگی برادر من ! یعنی اصل حمار نقض!  ای بابا نمیشه که این همه ما تو دبیرستان با این مسئله استدلال کردیم ها ...! بابا  (دور از جوون شما خواننده محترم) درازگوش هم میفهمه خط مستیم بین دو نقطه کوتاه ترین مسیر هستش!

بعد بیشتر که توضیح میده می بینم راست میگه اون به زبون خودش میگه و در باب رانندگی ؛من هم خب دیگه خوب بلدم بعدش میزنم به فاز خودم (آخه برق خوندم دیگه اونم فشار قوی... کسی جیز زز نشیه یه وقت ...بهتره دور و بر من کسی نباشه ...از ما نصیحت بود...! ببینم ناراحت که نشدین.؟! نشین ها!)

خب راست میگه : میگه این درست نیست هنگام رانندگی هر وقت خواستیم برگردیم (دور بزنیم مسیر رو برگردیم) سریعا یه راهنما و بعدش گردش کنیم. باید کمی تامل کرد سرعت رو کم کرد از فلاشر و راهنما به موقع و درست استفاده کنیم ( باید راننده های پشت سر ما فرصت دیدنِ بالا و پایین پریدن ها و به آب و آتیش زدن های چراغ راهنمای ما رو داشته باشن دیگه ) باید دقت کنیم و به فاصله ی وسایل نقلیه ی  پشت سر توجه کنیم .این  همه حرف زد که بگه خب هرجا که تصمیم گرفتیم دور بزنیم ،،،،،،نباید دور بزنیم .

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/؟

منم بهش همین رو گفتم  چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــِ ..... را؟آخه!

3تا دلیل آورد :

1- وقتی که به قانون بی توجهی میکنیم::::::::::::مثلا اگه میدان کمی جلوتر هستش برای چی 100 متری میدان  که دارای خط ممتد هستش دور می زنیم؟!(همه مون که تو کتاب آیین نامه خوندیم حریم میدان و چهارراه و پل رو ....نه؟؟!! ).

اصلا خط ممتد یعنی از من نگذر.


2- بعضی وقتا به حقوق دیگران بی توجهی می کنیم:::::::: بقیه هم ممکنه مثل ما عجله داشته باشن . شاید پدری می خواد زودتر برسه پیش خانواده اش  یا شاید یه کارشناس باید سروقت برسه به جلسه یا شاید مادری باید زودتر برسه به فرزندش که توی خونه تنها مونده و البته غذا رو تا نسوخته از رو اجاق برداره  یا اصلا شاید مریضی باید سریعا به بیمارستان رسونده بشه و حالا من بیام و خیلی هم خونسرد راهنما بزنم و به زور راه رو از این بنده خدا ها بگیرم و ... .(صرف اینکه راهنما زدم)


3-  اهمال و سستی نسبت به حفظ سلامتی و جان خودمون و سرنشینان و بقیه راننده ها:::::::::::   باید طوری رانندگی کنیم که اصلا خطری ما یا دیگران رو تهدید نکنه. حالا کافیه  وجدان خودمون رو قاضی کنیم ببینیم این کوتاه ترین مسیرها که زود هم انتخاب میکنیم بهترین و ایمن ترین راه هم هستن؟! مثلا برای عبور از عرض یک خیابان بهتره کوتاه ترین مسیر رو انتخاب نکنیم.



+++یه نکته : راهنما و فلاشر هیچ اجازه ای برای ما از رانندگان دیگه نمی گیرن. یعنی فقط نمایشی هستن و کمک حال راننده . ممکنه راننده های قدیمی رو دیده باشید که تا به حال تصادف هم نکردن ماشاالله ولی اصلا از راهنما هم استفاده نمی کنن.این به خاطر اینه که به دیگران به درستی تفهیم می کنن که می خوان وسیله شون رو منحرف کرده و مسیر دیگری رو برن.

+++ یه نکته ی دیگه: کم کردن سرعت ( چه تو کوچه پیچیدن هایی و چه تو اصلی وارد شدن هایی...! خدایا توبه) و حرکت از اولین لاین به سمتی که قصد گردش به آن سمت رو داریم ------>> یه اطلاع رسانی خوب  به راننده های دیگه هستش.



فاز خودم:

از دل نوشت: افسوس نوشت : دست برداریم از این بازی ها.......اصلا هرچه دلتون خواست اسمش رو بگذارید.

کوتاه ترین راه بهترین راه نمی باشد.!


وقتی کسی به من بتوپــــه ....سریع حرفی به زبان آوردن ممکنه خیلی راحت باشه اما بهترین کار نیست.

وقتی کسی حق من رو بخوره و حقوق من رو پایمال کنه ... حتی اگه بتونم آبرو بردن از او بهترین کار نیست.

وقتی کسی به من بدقولی میکنه ... بد قولی کردن من نسبت به اون بهترین کار نیست.

وقتی کسی من رو پیش دیگران خرد کنه ... لِه کردن او ممکنه نزدیک ترین راه باشه اما مطمئنا بهترین کار ممکن نیست.  

وقتی کسی به طرز پوشش من بی ادبی میکنه ... گرفتن دست او و دعوت او به مهمانی خنده ها میتونه راه طولانی ولی خوب باشه

وقتی بیشتر مردم در جامعه ای از نبود امکانات و رفاه و کار حرف می زنن ... ممکنه نزدیکترین و کوتاهترین راه، نال و نفرین مسئولین  باشه و صحبت در این مورد و دامن زدن به ناامیدی مردم و ناکارآمد جلوه دادن مسئولین(هرچند که واقعا هم ناکارآمد باشند ) ....................ولی شاید اگه من از جا بلند شم و همت کنم برای کار ، راضی بشم به آموزش و کار زیر دست یه اوستا یا مهندس راضی بشم و خودم یه شغلی دست و پا کنم. تلاش کنم برای کسب اون رفاه و امکانات و در طی این مسیر به همنوعانم در حد خودم فراخی در امکانات و آسایش بدم ...فکر کنم این یکی از بهترین مسیرها باشه برای انتخاب ،که درسته اولش سنگ لاخ هستش ولی بعدش یه بزرگراه همواره که دور تا دورش مناظر زیبا خودنمایی می کنه.  

وقتی  چیزی از خدا می خوای و بهت نمیده برای سالهای سال.... ممکنه کفران نعمت و خدای نکرده گناه راحت ترین کار برای انتقام گرفتن ظاهری از خدای مهربون باشه ...اما صبر بر بلایا و قناعت بر داده های خداوند و شکر نعمت بندگی یکی از بهترین کارها است.


وقتی چند وقت از قرآن دور میشی .... ممکنه دورتر شدن از اون راحت باشه اما دوباره مطهر شدن  و نزدیک مجدد به اون بهترین راه می تونه باشه.


وقتی رمز گاوصندوق دیگری رو بلد باشی ... ممکنه کوتاهترین راه باز کردن درِ اون و برداشتن تمام دارایی اون باشه به قیمت سلب اعتماد او از تو ..... اما شاید اگه چشماتو مثل قبل بپوشونی و ندیده انگاری چیزی رو که می بینی و حتی او رو از نیاز شدید خودت بی خبر نگهه داری شاید این یکی از بهترین راه هایی باشه که تو عمرت در پیش گرفتی.


وقتی میشی گوشی برای شنیدن درد دل پدری که از درد های روزگار می ناله .... شاید حرف زدن راحت باشه ...اما گوش کردن به نوای سوزناکش فکر کنم بهتره.


وقتی دنبال نیمه گمشده ای هستی برای پَر کشیدن و  همه ازت ایراد میگیرن و هزار تا مشکل که ممکنه مردم امروزه باهاش درگیر باشن روبرو ت رخ می نماید ... شاید سرد شدن راحت ترین کار باشه اما به نظرم سعی و کوشش برای رفع موانع و صبر تا روزی که خدا خودش مقدرات رو آماده کنه بهترین کاره.


و خیلی وقت هی دیگه....

باید بهترین راه رو انتخاب کنیم.

یا حق 



بسم الله

سلام مهمونای خوب و گرامی

مهم نیست وسیله تون چیه؟ دوچرخه ، موتور ، ماشین یا جت اسکی و یا حتی روروئک و سه چرخه!!!

مهم اینه که وقتی شما سوارش می شین باید ایمن باشید....!

تمیزی و نظافت رو هم رعایت کنیم(من خیلی وقته موتورم رو اساسی تمیز نکردم!!!عالم خیلی کم عمل، منم!!!؟!). النظافت من الایمان. پس نباید کمبود وقت رو بهونه ای برای کثیفی وسیله مون کنیم.

رسیدگی به چرخ ها و ترمزها  و ضد یخ (ویا ضد جوش) روغن موتور و تعویض فیلترهای روغن و هوا رو جدی بگیریم. بعضی تعمیرات و وارس ها هم دوره ای هستن مثلا تسمه تایم ماشین یا روغن واسگازین و شارژ گاز کولر....

خوب به صداها دقت کنین ....!هر بار که وسیله تون رو راه می اندازین دقت کنین صدایی نابه جا از وسیله تون شنیده نشه؟!!!

حتی به کوچکترین صداها و تغییر وضعیت ها هم اهمیت بدین.

سلامتی همسایه ها مون خیلی مهمه.

در پناه خدای مهربان

سفرهاتون بی خطر

آقای قیژسوار ،سوار بر سه چرخه ی قدیمی!


بسم الله

سلام

خیلی وقت بود از آقای قیژ سوار و قام سوار خبری نبود.

امروز  دیدم میگه: اللهم رُدَّ کلَّ غریب و دعا میکنه برای همه ی مسافرا که سلامت به مقصد برسن و سلامت برگردن پیش عزیزان شون.

آقای قام سوار میگفت :حتما فاصله با ماشین جلویی رو رعایت کنین.دقت کنین که اگه تازه بارون گرفته زمین حسابی لیز میشه حتی لیزتر از وقتی که برف رو زمین نشسته یا مدت زیادی هست که بارون میاد، پس باید فاصله طولی(فاصله با ماشین جلویی) رو کمی بیشتر کنیم.

می گفت اصلا بهتره طوری رانندگی کنیم که انگار ترمز نداریم.

فکر که کردم دیدم درسته حرفش؛ وقتی فکر کنی ترمز نداری پس فاصله با ماشین جلویی رو بیشتر میکنی و از پدال گاز هم بهتر استفاده می کنیم و با سرعتی میریم که مطمئن هستیم مشکلی پیش نخواهد اومد.آره خب وقتی روی ترمز حساب ویژه ای باز کنیم یه کم تندتر میریم و بعدشم استرس برای داشتن سرعت عمل سریع و تمرکز فوق العاده ، تمام انرژی ای که قرار بود تو مقصد خرج کنیم باید تو ماشین حیف و میل بشه.


خیلی اصرار داشت که آقاجان رانندگی آدم رو خسته میکنه.........خیلی عالیه که هر چند وقت یک بار یه جای مناسب ماشین رو پارک کنیم و بریم یه قدمی بزنیم و اگه تونستیم یه آبی به سر و رو مون بزنیم. می گفت ما که داریم میریم سفر ....خوبه از مناظر بین راه هم استفاده کنیم ؛همه ی سفر فقط خود مقصد نیست...!

از زندگی تون لذت ببرین دوستان


سلام
آقای قیژ قیژ سوار  اومده بود پیش ما ،
 می گفت:

سلام

هنگام ورود به هر تقاطع ،چه حق تقدم با شما باشد و چه نباشد حتما از سرعت تون بکاهید.

سلام

همراهان گرامی

2تا نکته اساسی تو رانندگی رو می خوام به شما بگم:

سلام  و درود بر شما خُلَفایِ برحقِّ خلقت!


من یه قیژ قیژ سوار

سلام دوستان

تو این بخش می خوام

به لطف خدا

یه سری مطلب از رانندگی براتون بذارم.

تجربه های (5+25 ساله)2x