روز های من - MY DIARY

۳۱ مطلب با موضوع «حدیث و آیه» ثبت شده است

بسم الله

سلام علیکم

باز هم یک حدیث دیگه از تقویم خوبم شمیم یار اینجا ثبت میکنم.

امام صادق علیه السلام:  
احْمِلْ نَفْسَکَ لِنَفْسِکَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ یَحْمِلْکَ غَیْرُکَ. الکافی ،ج2،ص454
 نفست را به خاطر خودت به زحمت و مشقت بیانداز زیرا اگر چنین نکنی دیگری خودش را برای تو به زحمت نمی افکند.


خدارو شکر

فرموده هایی به نقل از  امام علی النقی علیه السلام :

فرمود: دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن [براى آخرت] سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

فرمود: علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.

فرمود: هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت.

فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید.

فرمود: هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، گر چه تکه تکه شود.

فرمود: فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

فرمود: نارضایتی پدر و مادر ، کم توانی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می کشاند.

فرمود: خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات, و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.

فرمود: کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا(علیه السلام) را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که طلب انجام گناه و یا قطع رحم را کند.

فرمود: حسد، کارهای خوب را از بین می برد و دروغ، دشمنی می آورد.

فرمود: مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند
فرمود: با ورع و باتقوا باشید که این ورع و تقوا همان دینی است که همواره ما ملازم آن هستیم و پایبند به آن می باشیم و از پیروان خود نیز می خواهیم که چنین باشند.

فرمود: انسان حریص، آسایش ندارد 

بسم الله

شروع هفته ی جدید ماه رمضونی!

می خام این هفته رو پر انرژی شروع کنم. اصلا میخوام این هفته خستگی ناپذیر باشم. انشاالله .

یا علی ع مدد

این هم ناد علی صغیر:

خیلی مفیده ، حفظش هم آسونه!

تو مفاتیح براش خیلی آثار و برکات نوشته!

منجمله اینکه اگه کسی به خوندنش مداومت بورزه، مشکلاتش حل میشه ، مورد علاقه ی اطرافیان قرار میگیره و ...

برای من که خیلی کارگشا بوده از سالها پیش...!

نادِ عَلیاً مَظهَرَ العَجائِب، تَجِدهُ عَوناً لَکَ فِی النَّوائِب ،وَ کُلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنجَلی بِوِلایَتِکَ ، یا عَلیُ یا علیُ یا علیُ


بسم الله

سلام علیکم

حدیثی از امام رئوفمان  علی ابن موسی الرضا علیه السلام:

سه چیز رو از سه کس بیاموزید؛

1- ستار العیوب بودن را از خداوند

---->مصداقش همون داستانی (مضمون داستان مهمه وگرنه ممکنه کلمات من با سند روایت متفاوت باشه!) که موسی (ع) با قوم اش میرن بیرون شهر تا برای نزول باران دعا کنن ولی باران نمیاد تازه یه ندایی از آسمان میاد که ای موسی در بین شما کسی هست که گناهش باعث میشه دعای شماها مستجاب نشه. بگو خودش بره بیرون از جمع تا باران نازل کنیم.موسی (ع) هم به مردم ابلاغ می کنن. اون شخص گنهکار ،سریع میفهمه منظور خدا خودشه به خدا برمیگرده میگه خدایا اشتباه کردم توبه می کنم آخه از این جمع برم بیرون همه میفهمن من اون گنهکاره هستم خودت آبروم رو بخر.که ندای آسمانی میاد که موسی نمیخواد  ....خودش به سوی ما برگشت . بعد باران میاد .بعد اون ماجرا حضرت موسی به خدا میگه میشه بدونم اون گنهکار کی بود؟ندا میاد موسی اون موقع که گنهکار بود نذاشتم کسی بفهمه ...حالا که برگشته و از دوستان ما شده که ابدا.

2- مدارا و رفاقت را از پیامبرتون

----> مصداقش هم همون آقای همسایه ی پیامبر(ص) که هر وقت حضرت از کوچه برای رسیدن به مسجد از جلوی منزلش می گذشت از بالا زباله(خاکستر)میریخت رو سر حضرت محمد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) (فکر کنم کافر یا یهودی بود!).یه روز حضرت رد میشه و میبینه اینبار زباله بر سر او ریخته نشد ، حضرت پیگیر میشه میفهمه اون آقا تو بستر بیماری است .میره به عیادتش .ظاهرا اواخر عمرش هم بوده که این طور میشه و این آمدن پیامبر به بالین او باعث عاقبت به خیری ش  هم میشه چون موقع مرگ حضرت شهادتین رو به او میگن و او تکرار میکنه و مسلمان از دنیا میره.

3- صبر را از ولی تان (امامان و در راس آنها حضرت علی علیه السلام)

---->مصداقش هم همان داستان حضرت علی علیه السلام و عَمرُو بنِ عَبدُوَد لعنت الله علیه...فکر کنم جنگ خندق بود که سپاهیان اسلام به فرماندهی پیامبر عظیم الشان در مقابل سپاه کفر قرار گرفته بود. از دشمنان ،عمرو جلو آمده بود و حریف می طلبید...پیامبر (ص)چندین بار اعلام کرده بود که ای دوستان کی میره به جنگ این نانجیب و چند نفری رفته بودن به کارزار و شکست خورده بودن تا آخر سر وقتی دوباره می پرسه کی میخواد بره به جنگ عمرو؟.... که حضرت علی(ع) که در سن نوجوانی هم بود از پیامبر میخواد که اجازه بده با عمرو بجنگه... پیامبر هم اجازه میده.

عمرو به امام علی(ع) جسارت میکنه و در رجز هاش میگه تو که کوچیکی و برو بذار بزرگترا بیان و .... (این رو گفتم که دقیقا فضا براتون مجسم شه یه نو جوان  (اگه من باشم که پر از غرور) ..........و کلی رجز و طعنه از یه مرد جنگی فوق العاده قوی و مشور با چهره ای ترسناک ) .علی(ع) با چابکی تمام او رو زمین زده میشینه رویسینه اش که اسلام رو از شر این نانجیب راحت کنه ...که بی ادب ،آب دهان به صورت مبارک امام علی(ع) پرت میکنه...امام از جا بلند میشه میره چند قدمی راه میره و دوباره برمیگرده میاد که او رو بکشه. عمرو  با تعجب میگه چرا بلند شدی و رفتی و دوباره برگشتی؟!!!امام میگه من میخواستم تو رو به دلیل دشمنی با دین خدا بکشم ولی وقتی آب دهان انداختی ترسیدم اگر آن لحظه تو را بکشم

، برای اینکه از کار تو ناراحت شدم و از روی غضب  ،تو رابکشم . برای همین صبر کردم تا آرام  شوم و برگشتم تا تو را برای رضای خدا بکشم. و عمرو بن عبدود نانجیب را به درک واصل کرد.



بعضی اوقات ایمان میارم به اون آیه که(مضمونش) میگه شما ایمان نیاوردید بلکه این تنها  ، سخنی است که شما بهش قائل هستین و با قلبتون بهش ایمان ندارین.
راست میگه !واقعا
هی من بگم عالم محضر خداست....بعد در محضر خدا خطا کنم درحالی که حتی اگر کودکی اونجا باشه از ارتکاب خطا خودداری میکنم مبادا اون بفهمه!
هی بگم نیکی و خوش اخلاقی به والدین ... و بعد وقتی مادر عزیزم از من میخواد کمکش کنم و قابلمه را به او بدهم بگم کار دارم!
هی بگم نیکی و خوش اخلاقی به والدین ... و بعد با پدر بزرگوارم وقتی از او مشورت خواسته ام و داریم با هم صحبت میکنیم و او چیزی می گوید که باب میل من نیست  با او بلند بلند صحبت کنم و تندی کنم!
هی از نماز اول وقت بگم ... و بعد نمازی از من قضا شود!
هی از رعایت حق الناس دم بزنم...و بعد خودم در کارم کم فروشی یا بی انصافی کنم!
هی دم از صبر و استقامت و پایداری بزنم ... و بعد برای چیزی که از خدا خواستم و براش کلی زحمت کشیدیم (از چشم خودم ) و به ظاهر و به نظر من به من نمیده گلایه و ناشکری کنم!
هی دم از آزاد اندیشی متفکر بودن بزنم ... و بعد از کوچکترین حقوق و وظایف بنده در مقابل صاحبش بی خبر باشم و یا بدتر از اون خودم رو به بی خبری بزنم!

هی بگم برنامه ریزی ... و خودم داخل برنامه های ریخته شده و عمل نشده و یا اصلا هنوز ریخته نشده ، سرگردان باشم!


(از هر دری گفتم که بدونیم اگه دینداریم یا حتی کافر ،مسلمانیم یا کلیمی یا ارامنه،متاهل هستیم یا مجرد، مدرنیته هستیم یا سنتگرا ، شلواری تنگ و طرحدار به پا داریم یا شلواری متناسب   ....یه چیزی هست و اون اینه که هیچ وقت نباید خودمون رو گول بزنیم.

من تا الان چند چندم با خودم ؟!!!! )


بسم الله

سلام دوستان

این حدیث رو  برادر خوبم "مرد خوشبخت" به عنوان پاورقی تو وبلاگ شون "بهشت کوچک ما" آورده بودن...

من به نظرم اومد حیف ه شما بزرگواران خدای نکرده از این تجویز مهم امام صادق بی خبر بمونین.

می تونین لینک به این وبلاگ رو در بخش "پیوندها" ی وبلاگ خودم پیدا کنید.


حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند:

در شگفتم برای کسی که از چار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!



1. در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر

" حسبنا الله و نعم الوکیل " ( آل عمران آیه 171 ) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است:

پس ( آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق

تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند ( عافیت ) و چیزی زاید بر آن ( سود در تجارت )

بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.

2. در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر

" لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " ( سوره انبیاء آیه 87 ) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:

پس ما یونس را در اثر تمسک به این ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را

نجات می بخشیم. ( سوره انبیاء آیه 88 )

3.  در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر

" افوض امری الی الله،ان الله بصیر بالعباد " ( سوره غافر آیه 44 ) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده

است: پس خداوند ( موسی را در اثر ذکر یاد شده ) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.

( سوره غافر آیه 45 )

4. در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر

" ماشاء الله لا حول ولا قوه الا بالله " پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: مردی که فاقد نعمتهای

دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود گفت: اگر تو مرا به مال و فرزند،

کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ  تو بدهد.


سلام به همه دوستان خوب و محترم

یه خرده کم پیدا شدم ...میدونم...به روی خودم هم میارم...
چند جلسه ای هست توفیق پیدا میکنم تو جلسه سخنرانی آقای پناهیان شرکت میکنم.
تو این چند جلسه خیلی صحبت ایراد کردن پیرامون جماعت منافقین...
اینکه آی مردم اگه میخوای تعجیل در فرج آقا مون صورت بگیره... ببینین یکی از موانعش کفر بود که به حمدالله تو همون سالهای اول ورود اسلام به جامعه عرب ریشه اش کنده شد تا جایی که جنگهای آخر پیامبر به این صورت بود که پیامبر و اصحاب می رفتن برای جنگ و به قول آقا پناهیان میدیدن دشمن نیومده سر قرار...! حالا یکی دیگه از موانع ظهور آقامون(عج) رو نفاق و منافقین بیان کردن.
میگفت: توی نهج البلاغه تو نامه ی اگه اشتباه نکنم 31 ،امیرالمومنین فرمودن:"عَلیُ یَعسُوبُ المُومِنینَ وَ المالَ یَعسُوبُ المُنافِقینَ"
در بیان توضیح این کلام آقا پناهیان می گفتن: "یعسوب" به معنی ریاست هستش و پیشوا و در کل چیزی که بقیه حول اون قرار میگیرن شاید به معنی سردسته.و معنی کلام اینکه "منِ علی (ع) پیشوای مومنین هستم و مال(دارایی) پیشوای منافقین!" .
توی پرانتز بگم:
آقا پناهیان جلسه قبل، همش می گفت، ما باید تولید ثروت کنیم، باید به اصلاح مال (یه حدیث فکر کنم از امام صادق (ع) با همین مضمون گفتن)که همانا زیاد کردن اون هست، اهتمام بورزیم.نیاین بگین پناهیان!!!! تو که حال و هوای معنوی ما رو ازمون گرفتی،،هی میگی برین پول در بیارین.
به شوخی یه حدیث از پیامبر(ص) هم (فکر کنم پیامبر بودن...آره)خواندن (البته بازم از توی اون نوت بوک فسقلی شون)که هدیه رو قبول کنین (زرنگ باشین ،باید قبول کنین!!!!!!!!  لبخند ملیح !!)بعدم به شوخی گفت : آره هدیه نمی خواد به من بدین ها ،اصلا زحمت نکشین ااااا.....
آقا سرتون رو درد نیارم حسابی از پول و روزی حلال گفتن...دل من یکی که آب شد...(آخه واقعا دید من به قشر حوزوی جماعت این بود که قناعت و زیاد دنبال کسب روزی نبودن(یعنی بدو بدو نکردن برای مال ))
خودم همیشه فکر می کردم بتونم یه کاری ایجاد کنم از مردم عادی یا شاید قشر کم درآمد بیارم تو گروه ام، به اونا آموزش های لازم رو بدم با هم کار کنیم ؛دست آدما رو بگیریم و کلی کار خیر دیگه و حسابی پول در بیاریم ...اما وابسته به اون نشم...راحت بتونم بدمش به کسی یا کسانی
...قرض الحسنه ...و یا شایدم قرض ال اصلا پس نده....خرج عروسی و سفر به ...  . بگذریم
و گفتن که تو کشور ما ، یه جورایی اکثر بچه ها تا اتمام دانشگاه و سربازی ، انگل وار زندگی می کنن...
من رو میبینی ...داغ کردم ...حاجی این چیه تو میگی ... یه خرده صبر کردم ،دیدم حاجی میگه بله ،دارم به شما دوستانم فحش میدم ...حواستون هست بچه ها؟؟؟!!! بعد گفت قدیمی ها خوب فحش هایی داشتن ها ....!یادش بخیر! یه جمله به عنوان فحش یا یه کلمه می گفتن ،آدم یه دفتر جواب ازش می گرفت ...(معنی وسیعی داشت و یه یک ربعی طول می کشه بچه های امروزی بفهمن قدیمی ها منظورشون از فلان عبارت چی بوده... )
آره واقعا با لبخند و شوخی و شایدم در لفافه به همه گفتن انگل وار زندگی نکنین ها.....!
بله ،گفتن باید بدتون بیاد از اینکه پول تو جیبی بگیرین از پدر تون.باید اکراه داشته باشین.
آره این همه گفت که باید تولید پول کنین که بگه :
آقا بنا به حرف امام علی(ع) (که در بالا گفتیم) و آیه آخر سوره منافقین نتیجه می گیریم که تمام فکر و ذکر منافقین مال شون هست و با اون میشه منافقین رو امتحان کرد.

آفرین خوب گرفتین ها....
بله این همه گفت اکثر بچه هامون تا بیست و چند سالگی هنوز سربار خانواده اند (همون مودبانه انگل....!!!!! )و اینکه یکی از موانع ظهور آقا(عج) نفاق و منافقین هستن  و البته سفارش فراوان به کسب مال و ازدیاد آن به صورت حلال ....
که سر آخرش اینا رو به هم ربط بدن و بگن
بههههههههههههههههـــــــــــــــــله....آی بچه مذهبی ها شما هستین که باید بیاین بازار رو بگیرین تو دستتون باید از راه حلال و با رفتار و سکنات خوب و دلنشین مشتری جلب کنین ،کار رو خوب انجام بدین (اگه نمی تونین،، کار رو زخمی نکنین! بگین نمی تونم که اون کار رو بدن به فرد دیگری) و البته حسابی پول در بیارین ، بذارین شما بشین کاسب نمونه تو محله تون یا توی صنف تون یا اصلا توی جهان ...آره اسلامی کاسبی کنین ، بهترین کار رو تحویل بدین، بازار رو بگیرین تو دستتون، پول جمع کنین......................................
که پول از دست این منافق ها بیرون بیاد .... بیاد تو دست شما ها و شماها در راه خیر و خدا خرج کنین...
اوهوم "جاهدوا به انفسهم" میکردین ...آفرین حالا "جاهدوا با اموالهم" هم بکنین.
هی می گفت خدا تو قرآن می گه آقا پول خرج کنین در راه خدا....پـــــــــــــــــــــــول...!!!!!!!!!!!

آهان لُپ کلام اینکه برین حسابی زحمت بکشین کار کنین پول در بیارین حالا بیاین خرج کنین در راه خدا....

در این 2 جلسه داستان "مرشد چلویی" و "رجبعلی خیاط"هم نقل شد.
و خیلی هم تاکید شد زیاد معامله کنین که توی اون خیرهای زیادی نهفته است و آدم با این معاملات ،شکوفا میشه...
اوهوم، خونه تون رو بفروشین بزرگتر بخرین. ماشین تون رو عوض کنین ایمن تر و بهتر بخرین ، آپارتمان رو بدین برین یه خونه ویلایی بخرین. خلاصه زحمت بکشین، بهترین استفاده رو از مال بکنین و در راه خدا هم انفاق کنین.
بهتره کم کاری و بی عرضه  بودن خودمون رو نگذاریم به حساب تدیُّن و قناعت.
و البته حدیثی هم گفتن که مضمونش این بود:
 سعی کنین پول بگیر نباشین ، پول بده باشین (تفسیر آقای علیرضا(:::ممنون احسان جان!حسین نه علیرضا!:::) پناهیان این طور بود که یعنی تا می تونین کارمند و کارگر و ... نشین ....آره خودتون کارآفرین باشین و به افراد زیر دست و همکارانتون حقوق بدین )
(فکر کنم این هم در این راستای این است که پول بیفته دست دین داران )

در پناه حق
 
 

سلام

قرار بود  یه پست بذارم با همین عنوان "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری ".

اما امروز نگاه کردم دیدم دفعه قبل تو پست "سرچشمه های مرض حسد" که از نتایج جلسه اخلاق آقای ارزیده بود ....

همون مقدمات مرض رو آوردم.یعنی همون سرچشمه هایی که اونجا گفتم در اصل مهم ترین نشانه های این بیماری هستن.

خب همه مون اول باید بشین با خودمون حساب کتاب کنیم ببینیم آیا این نشانه ها رو تو خودمون می بینیم یا نه؟؟

بله یعنی ریشه یابی کنیم ...

این نشانه ها اینا هستن:

1-کبر
2- حرص
3- دشمنی
4- تعزّز---> اینکه ببینیم کسی خیلی مورد توجه دیگران هست و بخوایم او از چشم دیگران بیفته و خودمون عین او بشیم
5- تعجُّب---->>اینکه میگیم، اینکه نمیتونه دماغش رو بکشه بالا... ببین سوار چه ماشینی یه! یا اینکه چرا این خانم که همیشه دیر میوومد مدیر اداره شد و من هیچی
6- ضعف در دین
7-خباثت باطنی

--------------------------

خب حالا اگه دیدیم خدای نکرده چند تا از این نشانه ها رو داریم پس معلوم میشه بیماری "حسد" گرفتیم

ببینین اسمش رو گذاشتیم مرض و بیماری چون با توبه کردن به درگاه الهی درست نمیشه و نیاز به معالجه داره و درمان دائمی.

حالا راه درمانش چیه؟

هیچی خیلی ساده است. ما که بیماری رو قبلا ریشه یابی کردیم... حالا باید بیایم اون ریشه ها و نشونه هایی رو که فهمیدیم برطرف کنیم. بله آدم وقتی بدونه مشکل از کجاست دیگه خیلی راحت با مسئله کنار میاد ...و میتونه مشکل رو رفع کنه...

مثلا اگه حسد ما به فلان فرد، ریشه اش دشمنی بود!....خوب معلومه چاره ی درمانش دوستی با اون شخص هستش.

یا اگه ریشه حسد ما تعجُّب بود!... خوب برای درمان باید بیشتر فروتنی کنیم و خودمون رو دست بالا نگیریم.


راستی یه لینک خوب  در مورد اخلاق و حسد :
http://www.alulbayt.com/farsi/book2.htm



خب من وقتی اون پست "یادم بمونه" رو مینوشتم میخواستم یه حدیث رو در "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری " بیان کنم که تو جلسه دیگری از آقای ارزیده شنیدم.
مضمون حدیث رو تا جایی که زبان و عقل قاصرم کمک کنه به عرض تون میرسونم.
این حدیث در "کتاب بحار الانوار ،جلد 70، اگه اشتباه نکنم در بخشی با عنوان حسد اومده". این حدیث از پیامبر عزیزمون حضرت محمد(ص) نقل شده که خطاب به آقای معاذ ابن جبل بوده. و مضمونش از این قراره:
پیامبر (ص) به معاذ میگن، اعمال انسان از انجام دهنده اش جدا شده به سوی آسمان میره ،فرشته ها اونا رو بالا میبرن...آسمان 7 تا در داره...اعمال یه سری شون وقتی به نگهبان در اول آسمان میرسن،، اون نگهبان ،اون عمل رو محکم پرت میکنه تو صورت شخصی که اون رو انجام داده  ...بعد به معاذ میگن اون عمل مال فردی بوده که "اهل غیبت" بوده.
بعد پیامبر ادامه میدن که یه سری اعمال از در اول آسمان رد میشه ولی نگهبان در دوم نمیذاره از اینجا بالاتر بره و باز هم اون عمل رو پرت میکنه تو سر و صورت فرد انجام دهنده اش....اون عمل فردی بوده که موقع انجام اون عمل "نیت دنیایی" داشته.
 بعد از اون بازم یه سری از اعمال رو میگن که از در سوم و چهارم و پنجم بالاتر نمیرن (ترتیب این اعمال که از این 3 در رد نمیشن رو خاطرم نیست!!!) این اعمال مال افرادی هستن که  فاعل شون ،"حسود" و "متکبر" بوده و "عُجب" داشتن (اگه معنی هر کدوم رو مثل من بلد نبودین مثل عجب یا تعجّب >>>کافیه توی google سرچ کنید مثلا این عبارت رو :  عجب حدیث)
و البته ادامه میدن که خصوصیت افرادی که اعمال شون به ترتیب از در ششم و هفتم آسمان رد نمیشه (رد نمیشه که هیچ کمونه میکنه برمیگرده تو سر و صورت اون افراد و زمین میزنه اونا رو!!!!!!خدا به دادمون برسه) اونایی هستن که "راحم" و "حاجب" نیستن
(حاجب از حُجب میاد فکر کنم بشه هم معنی با "حیا" در نظر گرفتش)(راحم هم که از رَحم میاد و از مهر و گذشت...  )
حرف های حاج آقا در مورد توضیح هر مورد رو خاطرم نیست (توضیحی اگه آمده از خودمه ...درست و غلطش ؟؟!!!)

بعد این حرفا ، پیامبر(ص) به معاذ  میگن اگه نمی تونی جزو این افرادی که

ذکر خصایص شون رو کردیم نباشی ....

عیبی نداره...حداقل بدگویی نکن ، گناهت رو بر گردن دیگری نینداز ، بی ادبی نکن و دهان به فحش و ناسزا باز نکن و البته ، حسودی نکن!
چرا که حسود در واقع از خدا ی خود ناراحت است نه از فردی که به او حسودی میکند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (چون حسود پیش خود می داند که خدا است که هرچیز را به هرکس که بخواهد میدهد و از هرکه بخواهد میگیرد...و وقتی حسود به کسی حسودی می کند در واقع به قضای الهی راضی نیست و از دست خدا ناراحت است... و دشمنی با خدا چه بد جایگاهی است!!!!)


سلام به همه دوستان و سروران گرامی
اولا شهادت یازدهمین امام بزرگوارمون،امام حسن عسگری (ع) ، پدر قائم آل محمد (ص) رو  اول به فرزندشون و بعد به همه کائنات منجمله شما تسلیت و تعزیت میگم.
به
همین مناسبت یه پست عالی از برادر خوبم "یه جوان عاشق" گرفتم و براتون عینا( البته با حذف تصویر اسکلت بالای اون)درج کردم.
منزل ایشون همین نزدیکی هاست..." ·٠●❤...جوان عاشق...❤●٠·˙" .


پی نوشت:
تو این پست چند تا از مشخصات خودمون(انشاالله...)یعنی اُمَّت حضرت محمد(ص) رو از دهان شیطان رجیم می شنویم.
درس خیلی خوبیه!!!!
خوبه اگه مادر و پدر شدیم علاوه بر اینکه به این چند خصیصه خودمون رو می آراییم، به فرزندان مون هم تعلیم بدیم تا امت اسلامی پیامبرمون محمد(ص)رو بیشتر کنیم  




بسم الله الرحمن الرحیم

روزی پیامبر(ص) شیطان را در مسجد الحرام دید، پیش او رفت و گفت: «ای نفرین شده، چرا ناراحتی؟».

شیطان گفت: «از دست تو و امت تو ناراحتم».

حضرت فرمود:«چرا از من ناراحتی؟»

شیطان گفت: «چون این همه تلاش می‌کنم که مردم را گمراه کنم،ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می‌کنی و تمام زحمات مرا به هدر می‌دهی،به همین جهت با تو دشمنم و از تو بدم می‌اید».

حضرت فرمود: «از دست امتم چرا ناراحتی؟»

شیطان گفت: امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند:

اول: وقتی به هم می‌رسند،سلام می‌کنند؛سلامی که اسم خداست و من از این اسم می‌ترسم.

دوم : چون همدیگر را می‌بینند،به یکدیگر دست می‌دهند و تا دست‌هایشان از هم دور نشده است، گناهانشان بخشیده می‌شود.

سوم: وقتی غذا می‌خورند،«بسم الله…» می‌گویندو این باعث می‌شود، دیگر نتوانم غذا بخورم و گرسنه بمانم.

چهارم: بعد از غذا خوردن«الحمدلله» می‌گویند.

پنجم:هر زمان که نام تو آورده شود،بلند صلوات ختم می‌کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می‌کنم.

ششم: زمانی که می خواهند کاری کنند،«ان شاء الله» می‌گویند و به همین دلیل،من دیگر نمی‌توانم در کارهایشان مداخله کنم و آنها را بر هم زنم.

هفتم: آنهاصدقه می‌دهند وبه این وسیله،هم گناهانشان آمرزیده می‌شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می‌کنند.نبی اکرم(ص) فرمودند:«وقتی انسان دستش را به منظور خارج کردن صدقه،در جیبش فرو می‌برد،هفتاد شیطان دست او را می‌گیرند؛ تا او را منصرف نمایند و نگذارند که او صدقه بدهد».

هشتم:قرآن می‌خوانند و در خانه‌ای که قرآن خوانده می‌شود،دیگر جایی برای من نمی‌ماند؛زیرا در آن خانه ملائک رفت و آمد دارند.

نهم:مرا زیاد لعنت می‌کنند و وقتی مرا لعنت می‌کنند،یک زخم بر بدنم می‌افتد و تا زمانی که همان شخص را به گمراهی نکشانم، آن خوب نمی‌شود.

دهم:وقتی گناهی مرتکب می‌شوند،سریع‌تر توبه می‌کنند و زحمات مرا به هدر می‌دهند.

یازدهم: بعد از عطسه کردن، «الحمدلله»می‌گویند.

حضرت فرمودند: عطسه از طرف خدا و خمیازه از طرف شیطان است. وقتی کسی عطسه کرد،باید الحمدلله بگوید و حق مسلمان بر گردن دیگری است که اگر کسی را دید که عطسه می‌کند،بگوید یرحمکم الله .


بسم الله

زندگی شیرین است.....نه؟!

سلام بر همگی

حلول ماه ربیع الاول بر شما مبارک

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.


شیعه ما در حقیقت پیرو امر خداست ****گر نباشد پیرو امر خدا از ما جداست
بهر ما جز راه حق راه دیگر در پیش نیست ****هر که باشد شیعه ی ما در دلش ‍ تشویش نیست


خب قول این پست رو از قبل داده بودم؛

(مضمون رو سعی میکنم بدون اشتباه برسونم اما الفاظ ممکنه اونی نباشن که واقعا بوده... ائمه بزرگوار ببخشن)


پیامبر عزیزمون حضرت محمد (ص) میرن خونه ی دخترشون فاطمه (س). میبینن خانم فاطمه (س) یه غذای ساده درست کردن و دادن به بچه ها  و زود رفتن که بخوابن. پیامبر (ص) می فرمایند  برای خواب زود نیست دخترم؟

فاطمه(س) می فرمایند پدر جان خسته هستم،زود میخوابم تا فردا بتونم به موقع برای ادای نماز و عبادت بیدار شم.

سلام دیدم دوستان نظر خوبی فرستادن پس این پست رو میبرم به قالب همون پست های بخش "(نظر تو+نظر من)=یه حرف حساب"
این بار ،اولی حرف خودمه و دومی حرف همسایه مون

تاریخ انتشار نسخه قبلی :

++اولی گفت:

سلام دوستان خوبم
امشب پای حرفای آقای ارزیده بودم...

جلسات قبل یه حدیث از امام حسن مجتبی(ع) (امام دوم)گفته بودن؛

"سه چیز مردم رو هلاک میکند...اولی
کِبر که شیطان به این خاطر لعنت شد و دومی حرص که

آدم(س) به خاطر اون از بهشت رانده شد و سومی حَسَد  که به دلیل آن هابیل برادرش قابیل را

کشت"


زحمت کشیدن برامون منشأ های "حسد" رو میگفتن تا اگه خدای نکرده متوجه شدیم داریم حسودی میکنیم خیلی سریع این مرض رو ریشه یابی کنیم و ببینیم ایراد از کجای کاره مون هستش. حدیث داریم با این مضمون که آدم مومن حسود نیست.
میگفتن باید حسود نباشیم چون اگه الان بمیریم و به مرض حسد  دچار باشیم احتمال خیلی زیاد بی دین از این دنیا میریم چرا که در لحظه جان دادن هم شیطان به سراغمان خواهد آمد و از این مرض ما استفاده میکنه و نمیذاره مثلا شهادتین بگیم...
و اصلی ترین منشا های این مرض :

1-کبر