روز های من - MY DIARY

۴۵ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

سلام

فردا ولادت امام موسی کاظم(ع) هستش

و به روایتی شهادت امام حسن مجتبی(ع)!

هم تبریک میگم هم تسلیت!

اما تبریک رو بیشتر میگم چون دیگه حرف و حدیثی توش نیست ظاهرا.


امشب به شما و خانواده خوش بگذراه!انشاالله
انشاالله دعا برای سلامتی و ظهور آقا و شفای بیماران (مثل اون بیمار که نذاشت بیام عیادتش)و عاقبت به خیری والدین و ادای دین وامداران و گشایش در امور همه رو  تو این جمع خودمونی امشب فراموش نکنیم.
مادربزرگ من قصه نمیگه!
اگه مادر بزرگ یا بابا بزرگتون امشب قصه تعریف کردن براتون و دلتون خواست بیاین و به صورت نظر برام بذارین تا همه رو جمع کنم و به اسم خودتون بذارم رو وبلاگم.


سلام

خوبین؟؟انشاالله

خب مادر پدر عزیز!جانم به قربان والدینم.

یادتونه دست ما رو گرفتین !ماهم تاتی تاتی کردیم!بعد با کله خوردیم زمین! چندبار اینطور شد؟؟....

شما باید یادتون باشه!!! (ما بچه بودیم و نمیفهمیدیم شما که شمارش میکردین تعداد قدم هایی که هر دفعه قبل زمین خوردن برمیداشتیم،،، چرا یادتون نباشه...!)

خب همه ی آموزش ها اینطورین...مگه نه؟؟!!

اول باید چند بار با منِ ِتازه وارد ،همراه و همفکر بشی!باید بذاری زمین بخورم و به قول خانم همسایه (خانم "مسافر")مثل مادرِ ِ"ای کیو سان" وقتی خوردم زمین بذاری خودم بلند شم.(اما باید جلوی تو زمین بخورم ها!!! نه در غیبت همراهی تو!!!!!)

بعد از مدتی بری دورتر وایسی و بشمری و ببینی کودکی های من رو! ببینی چطور خودم راه رو طی میکنم! ببینی ودر صورت لزوم یکهو از بین هیاهوی مردم بیای بیرون و بگی :"فرزندم نه! مواظب خودت باش ! این اَخه! چون ...."    (و دلیل بدی ش رو بهم به زبون خودم بگی!)

یادته وقتی خوابم میومد روی پایت تکانم میدادی!و میخواندی آن نجوای همیشگی رو!مادر!

خوب یادمه !!آره تو خوب میدونستی که هر بار خوابیدن روی پای تو برای من کلاس درسی است بزرگ! که وسعتش بهشت زیر پای تو ست.

کلاس آموزش حفظ قرآن!آموزش احترام به پدر و تشکر از زحماتش وقتی میخواندی "بابا رفته..."! کلاس حدیث و روایت!کلاس انتقال دوستی و الفت! کلاس ریاضی وقتی که میخووندی"1 و 2 و 3 --1و 2و 3 با هم میریم به مدرسه"!

 و آخرش با اینکه میدونین خوب می توانم راه برم نمی گذاری هر جایی برم! (چون به من ایمان داری اما به بقیه نه!!)


آقا و خانمی که هنوز مادر و پدر نشدین یا که شدین!
منظورم از این پست با این همه کنایه و اشاره این بود :(من فرزند فرضی شما، حرف حسابم رو بشنو لطفا )
1- تو هر سنی نیاز به کمک تون دارم.
2- نظرات تو به من کمک میکنه بهتر انتخاب کنم و راحت تر به کمال برسم.
3-  بعد از اینکه یادم دادی،تنهام نذار! شاید اوایل ،نتونم ازش به خوبی استفاده کنم.
4-لازم نیست اجبار کنی!(من با محسوساتم بهتر می آموزم )
میتونی صداقت رو به من با حرفایی که به پدر(مادر) میزنی(مادر به پدر یا پدر به مادر)یاد بدی!
 و نماز اول وقت رو با شوق خودت وقتی صدای موذن رو میشنوی !وقتی برام چادر میخری!وقتی بهم میگی چادر چقدر بهم میاد!
و میتونی قرآن رو به من بیاموزی با تکرار طنین دلنوازش وقتی به جای موسیقی تو ماشین و توی خوونه از اون با مادرم لذت میبرید!
5- جلوم رو بگیر !و به فراخور سن و آموخته هام از محدودیت هایم بکاه!

امیدوارم بتونم پدر بشم و از این حرفام برای خودم و خانواده ام استفاده کنم!(اگرم خدا برام صلاح ندونست، خب به شما گفتم شاید به دردتون خورد!)(راضی ام به رضایت خداجونم!)








آثار دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام




  پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله :  
   
  حُبُّنا أهلَ البَیتِ یُکَفِّرُ الذُّنوبَ ، ویُضاعِفُ الحَسَناتِ ؛  
   
  دوست داشتن ما اهل بیت ، گناهان را پاک مى کند و حسنات را دو چندان مى سازد  
   
  دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 10، ص 452، ح 1041

مناسبتهای روز:   (پایگاه حدیث نت)
شهادت حضرت رقیه(س) (61 ق)
 
   





سخاوت و نیکی




  پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله :  
   
  أمَرَنی رَبّی بِالسَّخاءِ وَالبِرِّ ونَهانی عَنِ البُخلِ وَالجَفاءِ  
   
  پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت  
   
  حکمت نامه پیامبر اعظم صلَّی الله علیه و آله ج8، ص 8

مناسبتهای روز:    (پایگاه حدیث نت)
شب یلدا
 
   
                             

سلام

امروز حالم خوب بود ولی بد شد!

حالم خوب نیست اصلا!

مضطرب ام. کسی تو بیمارستانه!

اما نمیذاره برم ملاقاتش.

خدا کمکش کنه!

نمیدونم شاید بیمارستان براش جای بهتری باشه!

شاید قبولم نداره.

شاید....

میشه براش دعا کنین؟؟!!برای سلامتی اش !

سلام

می خواستم یه جوری تسلیت بگم!

(این رو یکی از همسایه ها برامون فرستادن !منم ازش استفاده کردم.) 

هرکس غمم شنیده؛غم خود ز یاد برده

بر زاریم ز دیده و دل؛زار گریه کرده

هرگاه کودک تو به دیوار سر گذاشت

بر حال دل او؛ در و دیوار گریه کرده

ایام شهادت ام البکاء بی بی رقیه خاتون تسلیت باد!

برای عروج خودمون یک صلوات عنایت بفرمایین.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

سلام به همه

مطلبی رو  جایی دیدم! عالی بود!

حیفم اومد !

منبعش رو پیدا کردم و نسخه ارجینال ش رو براتون از وبلاگ "دبستان امام هادی(ع)-پایه ششم" میارم.

این رو یه خانم معلم با نام "منتظرالمهدی(عج)" منتشر کردن.

دستشون درد نکنه!حتما معلم خیلی خوبی هستن!

اجرشون با خدا.

اسم این پست رو شاید بهتر بود میذاشتم:

"چادر در نگاه همسنگری از کلاس ششم"







*به نام خالق زیبایی ها*

"از لحظه ی عروجت بگو، از انتخاب های خدایی ات و از خاطره های آن"


سلام به بازدیدکنندگان گرامی
چند سال قبل به طور اتفاقی با وبلاگ بسیار زیبایی آشنا شدم که خاطرات چادری ها رو ثبت می کرد و  الحمدلله کتاب مجموعه خاطرات چی شد چادری شدم منتشر شد .
 هفته ی پیش که کارگاه نویسندگی کتاب نوشتاری پایه ششم در مورد خاطره نویسی تدریس شد؛ فکر کردم بهترین موضوع انتخاب برای انشای این هفته بچّه ها همین موضوع میتونه باشه و از اونا خواستم تو دفترشون برام از لحظه ی عروجشون، از انتخاب های خدایی شون و از خاطره هاشون بنویسن:

موضوع انشا: چی شد چادری شدم؟(من و چادرم و خاطره ها)

 دانش آموز گلم بشرا جان:


به نام خدا

دین اسلام که ما به آن ایمان آوردیم حجاب را بر ما بانوان واجب کرده است و ما باید از حجاب حضرت خدیجه(س) و دختر و نوه شان الگو بگیریم.

خار راه برداشتن  
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم :

 دَخَلَ عَبْدٌ الْجَنَّةَ بِغُصْنٍ مِنْ‏ شَوْکٍ‏ کَانَ‏ عَلَى‏ طَرِیقِ‏ الْمُسْلِمِینَ‏ فَأَمَاطَهُ عَنْهُ.
داخل بهشت مى شود بنده اى بخاطر اینکه شاخه خارى را از سر راه مسلمان برداشته و راه عبور مردم را اصلاح کرده است . وسائل الشیعة ؛ ج‏16 ؛ ص338

چوگیرى خار یا سنگ از سر راه ****باصلاح آورى در راه اگر چاه
دهد پاداشت اندر روز محشر ****بهشت جاودانى حى داور


"انجمن دینی اسک دین"

سلام به همه همسایه ها ی خوب وبلاگ!

خواستم یادآوری کنم به خودم ؛اینجا نوشتم شاید به درد دوستان هم بخوره! بالاخره حق همسایه بر گردن همسایه از اهم واجبات!

همیشه که نون نباید ببریم در خونه همسایه! بعضی وقتا باید حق همسایه رو اینطوری ادا کرد!

همسایه محترم بفرما!

خب امروز روز آخر ماه محرمه! ماه سختی بود به همه مون سخت گذشت!

حالا فردا ماه صفر شروع میشه! میدونین که این اولین روز ماه صفر همون روز ورود اسراء کربلا و سر مبارک آقامون حسین(ع) به شهر شام هستش!

همون جایی که یه خانمی برا خانواده امام حسین(ع) خوردنی میاره!حضرت زینب (س)جلو میره و میگه خواهرم صدقه بر ما که سید هستیم حرامه!

بله ماه خیلی سنگینی هستش!به بنی هاشم هم سخت گذشت ! میگن دودی از خانه ی هیچ یک از بنی هاشم بلند نشد(غذا نپختن)بعد واقعه عاشورا تا اینکه ابن زیاد کشته شد! 

تو این ماه خیلی روایت داریم که با صدقه و دعا و کار خوب جلوی بلا ها رو بگیریم! گفتم ماه سخت و سنگینی هستش!

این دعایی رو که ذیلا میارم رو هر روز 10 بار بخونین! آخه با هم همسایه ایم ، !معنی شم میذارم(یعنی کپی میکنم از پژوهشکده  باقر العلوم(ع)) البته کمی اصلاح کردمش!

خدا همه رو حفظ کنه از جمیع بلایا و بیماران رو شفا بده و در امر ظهور آقا تعجیل بفرماید

انشاالله صلوات همیشه رو لب تون باشه! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم!

------------------------------

بسم الله الرحمن الرحیم

یا شَدیدَ الْقُوی‏ وَیا شَدیدَ الْمِحالِ

یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ

ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ

فَاکْفِنی‏ شَرَّ خَلْقِکَ

یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

سُبْحانَکَ اِنّی‏ کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ

فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ

وَصَلَّی اللَّهُ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ‏الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ!
ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگی‏ ات همه خَلق. پس کفایت کن از من شرّ خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست!

منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم.

اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و این چنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزه‏ اش!

-------------- دوستان دقت دارند که این جملات آخر اگه اشتباه نکنم عین آیه قرآن هست و در باب نجات حضرت یونس از دهان ماهی غول پیکر آمده!

پس خودمون رو دست بالا بگیریم! خدا ما رو عین این پیامبر(س) نجات خواهد داد. انشاالله


ملتمس دعای خیر ! بازم باید بگم  میگن دعای خیر همسایه برا همسایه اش مستجاب هستش ها

سلام بر همگی!

امروز یه پیش نویس آماده کردم که می خوام تو وبلاگ http://02nafar.blogfa.com/ به نام "من و زهرای خوبم" تو نظرات پست"فراخوان مجردهای خواستگاری دیده و خواستگاری رفته" بگذارم!

لطفا هر کدوم از بازدیدکنندگان گرامی با این وبلاگ و موضوع این پست آشنایی دارن ،نظر شون در مورد متنی که آماده کردم بگن تا بتونم یه نظر صحیح رو اونجا بذارم!

ممنون از همه همسایه ها و دوستان!

-------------------------------------------------------------

سلام

خدمت خانم"هما" و البته خانم"فرحناز"!

شما خطاب به آقا "منتظر" خطابه ای فرمودین!

ببخشین بنده دارم نظر میدم!

من فکر میکنم حق باشماست در این مورد که...  ، خانم های گرامی !

من همونطور که گفتین ،دلیل مهریه ی بالا رو این میدونم که  بعضی از خانواده های دختر خانم ها، نمی تونن شناخت دقیق و صحیح از خواستگار ،حاصل کنن!.....حال با بالا بردن مهریه ،قصد دارن یه force بیرونی روی گسیخته شدن احتمالی خانواده جدید دختر و دامادشون بذارن که خدای نکرده....!

تا اینجا که فکر کنم حرف شما رو زدم. درسته؟؟؟!!

حالا لطفا به حرف بنده توجه بفرمایین....

میگم آیا حدیثی که آقا "منتظر" نقل کردن رو متوجه شدین؟ اینکه اگه پسر به لحاظ دین و اخلاق (نمیگه خوب بود ها....میگه)اونطور که شما میخواین بود، پیشنهاد ازدواج رو رد نکین که مشکلاتی پیش میاد!

(میدونین چرا نگفت دین و اخلاقش "خوب" باشه!؟؟ و گفت مطابق میل شما باشه!

احادیث و قرآن که فقط برا مسلمونا نیست برا هر آدم حق جو و اولولالباب هستش...

حالا ملحد ، شیعه، بودایی، وهابی،مسیحی، زرتشتی ، یهودی و ... باشه!

برا اینکه تو قرآن هم اومده که مرد مسلمان با زن مسلمان و مرد بدکار با....  .

بله درسته یه خانم ِ دروغ گو  و خیانتکار در امانت رو ، یه آقای راست گو و امانت دار  نمیتونه خوشبخت کنه! )

خب حالا میرسیم به اینجا که بعضی خانواده ها با تعیین مهریه بالا میان صورت مسئله این امتحان رو پاک میکنن و اون  صورت مسئله اینه:

"--- مقدمه : داوطلب عزیز(تو کنکور زندگی) ! شما و خانواده تون دارین تصمیم بزرگی میگیرین!میخواین ازدواج کنین! برای یه عمر ! و دارین لباسی میخرین که تا آخر عمر باید تن شما باشه!(حتی اگه خدای نکرده طلاق پیش بیاد و عرش خدا  رو بلرزونین  باز اسم همسر تا آخر عمر با هاتونه و یادش عذابتون میده!)

--- وقت آزمون : هر وقت دلتون خواست برگه رو تحویل بدین!

--- سوال : شما باید بگین خواستگار فعلی تون چه مشخصاتی دارن و شما چه مشخصاتی دارین؟(در صورت ارایه ی مشخصات در قالب جدول، 3 نمره اضافه در نظر گرفته می شود.)

--- توجه : اگه برگه اضافه خواستین به مراقب اطلاع بدین!  "

بله بعضی خانواده ها نمیتونن این لیست رو دربیارن ! به همین جهت یه خط روی سوال امتحان میکشن! و بعد اینطور مینویسن تو برگه شون!

مصحح گرامی سوال ارائه شده در امتحان غلط بوده و به صورت ذیل اصلاح میگردد:

"+++ سوال ( به ظاهر تصحیح شده) :  

1-      آیا شناخت جزئی بر خواستگار دارید؟(بلی -  خیر)

2-      آیا می توانید "ضمانت نامه "ای برای ایجاد زندگی ای خوب از خواستگار دریافت کنید؟ اگر بلی! چه ضمانتی؟ نام ببرید.

"

بله ! بعضی خانواده ها این کار رو میکنن ! بعد جواب سوالات جدید را به این شکل می نویسن:

"جواب س 1 : بله

جواب س 2 : بله ، پول(امکان دریافت سند تملیکی هم وجود دارد ). یک چک سفید بدون تاریخ با 2 امضا یکی روی چک و دیگری پشت آن "

ببینین!مادر ، خواهر ، پدر ، برادر عزیزی که این مطالب رو میخونین!مهم نیست مسلمان هستین یا گبر یا یهود و ...

لطفا 2 تا سوال رو با هم مقایسه کنین!!!

سوال سری دوم و جوابهاش رو ببینین! شما هم جزو این دسته هستین؟!

می خوام بگم "ضمانت نامه" ی یه زندگی خوب ، چکی نیست که معلوم نیست تو حسابش پول هست یا نه!نقد بشه یا نه!

کی میره پراید میخره بدون اینکه ترمزش رو تست کنه! بعد تو جاده 100 تا میره ؟؟؟!! فقط به خاطر اینکه ماشینش بیمه داره!!!


بد نیست به خودمون بیایم! آیا "بیمه نامه ی ماشین" یه ضمانت


مناسب برای جان سرنشینان اون اتومبیل  یا شخص ثالث


می تونه باشه؟؟

 

%%%%%%%%%%%%%

بعد از اون باید خدمت مادر گرامی، خانم "فرحناز"  برسوونم؛

من منکر این نمیشم  آقایون رل بازی میکنن یا نه !نمیگم وقتی بحث مادیات پیش میاد پول هاشون رو سفت و محکم میگیرن که باد نبره یا اینکه همه شو کادو میکنن و با یه دسته گل تقدیم میکنن !

فقط میگم یه نگاهی به خط خطی ها یی که در بالا کردم  بندازین!!!

و بعد خود شما بگین! میگن زیر پای مادرها بهشت ه! شرمنده ام! ببخشین امیدوارم سوء برداشت نکنین!

(من چند روزه خیلی کارامو سریع میکنم و از انجام غیر ضرور ها خودداری میکنم که بتونم بیام اینجا و حرف بزنم! چون اینا که میفرمایین، حرف شما یه نفر نیست حرف خیلی هاست.)

خب میشه بگین؛ خواستگار دختر خانم  ، ایشون از کجا باید متوجه شه دختر خانم دارای اون شخصیت و انسانیت واقعی هستن؟؟

من پسر یه سری وجنات از خانمی میبینم یا والدینم می بینن بعد ما میریم خواستگاری! درسته؟؟

شما که با تجربه هستین بفرمایین من چطور متوجه شم خانم مورد نظر دختر بسازی هستن یا نه ! چشم و هم چشمی می کنن یا نه! زیاده خواه هستن یا نه! جیغ جیغووو هستن یا نه!اهل قهر های متعدد هستن یا خیر!حالا یه خرده سوالات مهم تر نقش امام زمان(عج) و همسر و ولایت تو زندگی شون چقدر پر رنگه و اهمیت داره! چقدر عبد خدا هستن! چقدر می تونن رو خواسته دلشون برا خدا و مصلحت واقعی پا بذارن! حرف همسر براشون تا چه اندازه مهمه!واقعا  ایمان دارن بدون اجازه همسر حق بیرون رفتن ندارن!

اصلا یه نکته ی اساسی اصلا ایشون به کل میتونه یه مادر نمونه برای فرزندمون و یه همسر نمونه برای من باشه!!!؟؟؟

چقدر مثبت اندیش ه! چقدر من براشون مهم هستم! چه قدر فهیم هستن.. متوجه میشن من از صبح تا غروب برای اون دارم کار میکنم و به یاد او هستم ! یه اصل مهم دیگه وقتی مشکلی هست میاد با من در میون بذاره اهل مشورت هست ! میدونه همیشه راه بهتری هم هست که باید کشفش کرد؟؟؟؟؟

منظورم از اینکه گفتم: " دخترتون رو همونطور عروس خانواده دیگری کنین که فرضا دخترشون رو می خواین به عنوان عروستون قبول کنین!" همین بود ! خانواده دختر خانم از من شناخت کامل ندارن خب از کجا متوجه شدن من و والدینم از دخترخانم اونا شناخت کامل داریم؟؟؟؟!!(هرچند که بنده سعی کردم و باز هم میکنم که حتما شناخت کافی رو به دست بیارم!)

چرا من باید راضی بشم با خانواده ای وصلت کنم و زیر چیزی رو امضا کنم که شاید بعدا برم زندان برای اینکه موقع خواستگاری فکر میکردم اونا فقط میگن بنویسین مهریه اینقدر رو ما نمیگیریم ، نه من از شوهرم گرفتم نه خواهرام نه مامانم و نه ... .

خب چرا راضی میشین حق تون رو نگیرین! حق گرفتنی یه! اما خودتون هم گفتین مهریه این همه بالا است چون قراره مثل واکسن قبل بیماریِ احتمالی عمل کنه!

حالا من چرا باید علاوه بر حق همسرم !مبلغ زیادی رو قبول کنم که بدم برای اینکه اگه مریض شد خوونواده مون!

باید یه چیزی رو بگم من خیلی این در و اوون در زدم تا اطلاعاتم تو زمینه ازدواج و روانشناسی و آدم شناسی زیاد شه خیلی سعی کردم حواسم به دینم باشه . من اینقدر در باب کراهت طلاق گرفتن و ثواب و اجر سازش مطلب خووندم و شنیدم و بازم یاد خواهم گرفت(البته بازم کمه خیلی کم!) که به ازدواج نگاهم عوض شده! دارم تمام سعیم رو میکنم انتخابم اصلح باشه !هرچی بلدم دارم به کار می بندم با تمام قوا! اما با خودم عهد کردم اگه همسرم خدای نکرده با تمام این پیشگیری ها که دارم انجام میدم بازم همسر خلفی نبود باز هم  باهاش بسازم و نه خودم حرفی از این فعل ناشایست طلاق بزنم  و نه بذارم اون ازم طلاق بگیره!

خب من که میدونم و اعتقاد دارم که طلاق نه خواهم داد و نه خواهم گرفت ! خب برای چی اگه خدای نکرده اون دختر خانم بساز نبود و مثل من هم از طلاق بیزار نبود و خواست بعد یه مدت طلاق بگیره و خانواده اش هم باهاش همنوا شدن و یه عُمرِ بنده رو تباه کردن !!!حالا برای چی باید میزان تباهی عمرم دو برابر شه و زندان هم به اون اضافه شه اگه مهریه رو خواستن!!!؟؟؟؟

************ جایگاه تفکر در زندگی دنیوی معنا دارد نه در آخرت که کاری از دستمون بر نخواهد آمد! ***************

آخه خیلی حدیث و مطلب داریم برای قبل ازدواج ----à--->>>>>برای پیشگیری و البته برای انتخاب اصلح

برای بعد ازدواج هم برای حقوق و وظایف برای سازش برای ... هم خیلی مطلب داریم ----à-à>>>>اولا برای رسیدن به کمال خانواده و بعد اون برای حفظ و تداومش

آیا خدا برایمان کفایت نمیکند؟؟؟!!!

همه مون که با آیه اش مانوس هستیم! پس چرا تو بعضی جاها مثل کسب روزی (مثلا دروغ میگیم قسم میخوریم و فعل حرام میکنیم و کم فروشی یا گران فروشی!!!مگه روزی دست خدا نیست و تلاش از جانب ما!) یا مثل همین ازدواج! که الان برای ما ها اینقدر سخت شده!

همونی که خودتون برای آقا پسرهایی مثل من فرمودین . شما گفته بودین :" من خودم موقع ازدواج از خیلی از شرایطم گذشتم به خاطر اینکه دیدم طرف مقابلم شخصیت ممتازی داره. همه این شرایط مثل مراقبت هایی برای پیشگیری از بیماریه. "

 

------------------------------------------------------------

پیشاپیش از نظرات باارزشتون تشکر مند هستم.