روز های من - MY DIARY

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

بسم الله النور و هو نور ...
سلام دوستان گرامی
احوال تون چه طور هستش؟؟؟
خیلی وقت بود نمی شد مطلب جدید بذارم..
ما انشاالله عرصه رو خالی نمی کنیم ها!!!( به قول رهبر جبهه فرهنگی ....هان؟)
خب داره نزدیک عید میشه و کار ما ...
داریم شبانه روزی کار میکنیم رو سفارش مشتری هامون. دعا بفرمایین بد قول نشیم و جانب اعتدال و انصاف رو همیشه رعایت کنیم؛
دیروز خداوند باز هم لطف بی کرانش رو بر من جاری کرد
صبح رفتم زنجان و بعد از ظهر تسویه حساب کرده از دانشگاه زنجان برگشتم تهران ...باورم نمیشه شب خونه بودم.
جا داره همینجا از خدای مهربونم یه بار دیگه تشکر کنم.
(خدایا آداب شکر گزاری رو خودت به ما یاد بده)(خیلی بده خیلی از ماها هنوز خوب بلد نیستیم تشکر کنیم نه از خدا نه از بنده هاش!
بله خب بنده ها واسطه نعمت رسانی خدا هستن دیگه...! پدر و مادر و امام زمان(عج) هم یکی از مهم ترین بنده های خدا...!)
کار تسویه حساب دانشگاه یه جوری یه شاید حدود 12 نفر باید امضا(ی دیجیتالی--اتوماسیون ه دیگه--) بزنن حالا دستگاه یکی خراب شه ، یا یکی مرخصی باشه ....کارت انجام نمیشه!
اما خدا ...نمیدونم شاید به واسطه دعای خیر والدین باشه (که به احتمال زیاد هم هست...)همه چی رو ردیف کرد
از مدیر گروه پر کار عزیز که تو دفترشون نبودن و تو راهرو زحمت کشیدن بنده رو شرمنده کردن و با یه کامپیوتر دیگه امضا زدن.
از اون آقایی که همه ازش بد میگن و تا حالا همیشه کارای من رو تو دانشگاه راه میندازه با اینکه وظیفه ی ایشون نیست ...
از خرابی سیستم اتوماسیون کتابخونه مرکزی که اون خانم مسن لطف کردن و گفتن شما برین ما هر وقت سیستم مشکلش برطرف شد براتون امضا می کنیم ....منم تا امضاهای دیگه رو بگیرم برام اون امضا رو زده و فرستاده بودن
از اون  خانم تو امور رفاهی که فیش واریزی رو به من دادن ولی وقتی رفتم نبودن و همکار محترمشون کار من رو راه انداختن با اینکه موظف به اینکار نبودن.
از سرپرست خوابگاه که لطف کردن...باید میرفتم شهر (آخه دانشگاه زنجان 10 کیلومتر بیرون شهر هستش) تا 14000 تومان بریزم
و ایشون گفتن من برات میریزم و با من نقدی حساب کردن ...هرچی هم گفتم شما این 15000 رو بگیرین..فقط برا کرایه تاکسی اونم نه برا وقت و محبتتون ... و بازم نپذیرفتن.
از اون خانم همیشه مهربان انتشاراتی که ماشاالله همیشه با مشتری ها مودبانه و صبورانه و محترم برخورد میکنن.(آخه منم خودم کاسبم یه جورایی میدونم بعضی وقتا واقعا نامناسب برخورد میکنم...انشاالله خدا خودش امور ما رو اصلاح بکنه..اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین)

خلاصه این پست رو مینویسم شما دوستان هم دوباره یاد نعمات خدا بیفتین و یه شکرگزاری ویژه از خالقمون داشته باشیم انشاالله
امام زمان (عج)عزیز متشکرم.
مادرجان فاطمه خانم ممنون.
مادر و پدر فداکارم ممنونم.
برادر و مادربزرگ مهربانم متشکرم
قطار و اتوبوس ممنون
آقای راننده متشکر
برادرا و خواهرای گرامی توی دانشگاه متشکرم
لقمه های خوشمزه ی مادر ممنون
و کارت دانشجویی عزیز ممنون برای 4 سال متمادی خدمت رسانی
و ممنونم از تو ای دانشگاه و کادر خدمت گزارت
از همه کس و همه چی ممنونم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام همسایه ها و میهمانان گرامی

چه خبرها؟

انشاالله همه خوب و سلامتید...

-----------------------------------------------

این معادلات زندگی - با اینکه من عاشق ریاضی ام - اما بعضی وقتا انگار هرچقدر سعی میکنی ،هرچه قدر دوگوله ها تو بکار میگیری و هر قدر مثل ای کی یو سان می شینی و دینگ دینگ می کنی، آخرش هم حل نمی شن. اونجاست که به یکتایی خدا پی می بری و میگی خدایا شکر !!!!واقعا که جای حق نشستی خداجون!

بله ... .

بچگی عادت داشتم تا اتفاقی برام می افتاد چه خوب یا چه بد ، مینشستم ریشه یابی اش می کردم و میدیدم این نتیجه کدوم کار می تونه باشه!

نتایج خوبی هم گرفتم! چیزی که به قولی تو دبیرستان بهش می گفتیم درس"آیین زندگی"...

مثلا اینکه اگه به چیزی معتقد باشیم(به درستی و غلط بودن ش) حالا بیایم و بر خلاف اون اعتقادمون کاری کنیم---->>عذاب وجدان میگیریم ...دیگه به خدمت تون عرض کنم دل درد می گیریم و قس علی هذا .

ببینین مثلا اگه شما معتقد باشین که وفای به عهد، از الزامات و مهمات هستش. حالا دیر برین سر قرار  یا مثلا گفتین جنسی(کالایی) رو 5 قِرون می فروشین ،حالا طرف رفته پول آورده بخره ، و شما در این بین فهمیدین خودتون اون جنس رو 5 قرون خریدین و اشتباه قیمت دادین(بگذریم از تبصره دینی...که اگه خریدار یا فروشنده در معامله ای ضرر کنه ، با شرایطی می تونه معامله رو فَسخ کنه) ، یا وقتی که اعتقاد داری به ماشین پارک شده تو خیابون نباید تکیه داد شاید شلوار یا کیف مون ،(مثل شلوار لی های قدیمی که روی جیب عقب معمولا یه چیزای فلزی برقلمبیده ای داشت شبیه دکمه قابلمه ای )لبه ی تیزی داشته باشه و روی ماشین مردم خط بندازه....

آره حالا اگه به چیزایی مثل اینا اعتقاد داشتی و خدای نکرده سهوا یا عمدا مرتکب شدی، اون موقع است که "درد، غم " میاد سراغت...

همینطور اگه اعتقاد داشتی مثلا دستگیری از مردم یا هم نشینی با دوستان خوب یا رساندن پیر مردی که دستش رو به نشانه ی ایست جلوی ماشینت تکان میده به مقصد یا مدارا کردن با بدهکار کارای خوبی هستن.........حالا اگه انجامشون بدیم می تونیم ببینیم نتیجه ی خوبش رو البته اون قسمت جزئی ش رو تو این دنیای کم ظرفیت و فانی.

به نظرم این همون فلسفه ای است که تو دادگاه و البته تو دین مبین خودمون - اسلام - ، میگن " جهل " !!!!

بذارین یکی از بدترین و خبیث ترین جرم ها رو مثال بزنم.... شرمنده ،دوستان خوبم، مثلا اگه فرد زانی در دادگاه بگه من نمیدونستم جزای زنا ، این هستش و از حکمش بی خبر بودم، اون موقع دیگه سنگسار نمیشه(شرایط زیاد داره ---فقط مثال بود).


نمیدونم تا اینجا متوجه شدین چی میخوام بگم یا نه .... همه حرفم اینه که "علم به امور" برای آدمی وظیفه ساز هستش.

تا وقتی من از امری بی خبر هستم ، کسی کاری با من نداره...همانطور که خدا (احتمالا) یخه ی آدم های اولیه رو نمی گیره بگه چرا نماز نخوندین یا چرا بدن خودت رو از نامحرم نپوشوندین(من که تصور خاصی از این بنده خدا ها ندارم جز یه آدمایی درشت هیکل ، که بیشتر با اشاره با هم ارتباط برقرار می کردن(زبان اختراع نشده بوده دیگه...)و البته چند تا برگ بزرگ که به عنوان پوشش استفاده می کردن ).

بخاطر همینه که میگن جزا و عِقاب کارهای یه عالم از یه آدم عادی خیلی شدید تره .یعنی کار خوبش مثلا 2 برابر بیشتر جایزه داره و عِقابِ کار بدش هم 2 برابر بیشتر از مردم عادی ،شدت و سختی داره.

اصلا گریه های امیرالمومنین(ع)و تمام 14 معصوم (علیهم السلام) و همه طاهرین برا همین بوده، برا علمی که اون ها داشتن و من حقیر ،کسب نکردمش.

اما واقعا بعضی وقتا انگار نمیشه حل کرد این معماها رو و این معادلات سطح بالا رو....

و چه خوب    جواب این معادلات ، به دست پینه بسته ی یک رفتگر یا خیاط یا بقال یا... حل میشه بدون دانستن علم ریاضی.!!!


سلام به همه دوستان خوب و محترم

یه خرده کم پیدا شدم ...میدونم...به روی خودم هم میارم...
چند جلسه ای هست توفیق پیدا میکنم تو جلسه سخنرانی آقای پناهیان شرکت میکنم.
تو این چند جلسه خیلی صحبت ایراد کردن پیرامون جماعت منافقین...
اینکه آی مردم اگه میخوای تعجیل در فرج آقا مون صورت بگیره... ببینین یکی از موانعش کفر بود که به حمدالله تو همون سالهای اول ورود اسلام به جامعه عرب ریشه اش کنده شد تا جایی که جنگهای آخر پیامبر به این صورت بود که پیامبر و اصحاب می رفتن برای جنگ و به قول آقا پناهیان میدیدن دشمن نیومده سر قرار...! حالا یکی دیگه از موانع ظهور آقامون(عج) رو نفاق و منافقین بیان کردن.
میگفت: توی نهج البلاغه تو نامه ی اگه اشتباه نکنم 31 ،امیرالمومنین فرمودن:"عَلیُ یَعسُوبُ المُومِنینَ وَ المالَ یَعسُوبُ المُنافِقینَ"
در بیان توضیح این کلام آقا پناهیان می گفتن: "یعسوب" به معنی ریاست هستش و پیشوا و در کل چیزی که بقیه حول اون قرار میگیرن شاید به معنی سردسته.و معنی کلام اینکه "منِ علی (ع) پیشوای مومنین هستم و مال(دارایی) پیشوای منافقین!" .
توی پرانتز بگم:
آقا پناهیان جلسه قبل، همش می گفت، ما باید تولید ثروت کنیم، باید به اصلاح مال (یه حدیث فکر کنم از امام صادق (ع) با همین مضمون گفتن)که همانا زیاد کردن اون هست، اهتمام بورزیم.نیاین بگین پناهیان!!!! تو که حال و هوای معنوی ما رو ازمون گرفتی،،هی میگی برین پول در بیارین.
به شوخی یه حدیث از پیامبر(ص) هم (فکر کنم پیامبر بودن...آره)خواندن (البته بازم از توی اون نوت بوک فسقلی شون)که هدیه رو قبول کنین (زرنگ باشین ،باید قبول کنین!!!!!!!!  لبخند ملیح !!)بعدم به شوخی گفت : آره هدیه نمی خواد به من بدین ها ،اصلا زحمت نکشین ااااا.....
آقا سرتون رو درد نیارم حسابی از پول و روزی حلال گفتن...دل من یکی که آب شد...(آخه واقعا دید من به قشر حوزوی جماعت این بود که قناعت و زیاد دنبال کسب روزی نبودن(یعنی بدو بدو نکردن برای مال ))
خودم همیشه فکر می کردم بتونم یه کاری ایجاد کنم از مردم عادی یا شاید قشر کم درآمد بیارم تو گروه ام، به اونا آموزش های لازم رو بدم با هم کار کنیم ؛دست آدما رو بگیریم و کلی کار خیر دیگه و حسابی پول در بیاریم ...اما وابسته به اون نشم...راحت بتونم بدمش به کسی یا کسانی
...قرض الحسنه ...و یا شایدم قرض ال اصلا پس نده....خرج عروسی و سفر به ...  . بگذریم
و گفتن که تو کشور ما ، یه جورایی اکثر بچه ها تا اتمام دانشگاه و سربازی ، انگل وار زندگی می کنن...
من رو میبینی ...داغ کردم ...حاجی این چیه تو میگی ... یه خرده صبر کردم ،دیدم حاجی میگه بله ،دارم به شما دوستانم فحش میدم ...حواستون هست بچه ها؟؟؟!!! بعد گفت قدیمی ها خوب فحش هایی داشتن ها ....!یادش بخیر! یه جمله به عنوان فحش یا یه کلمه می گفتن ،آدم یه دفتر جواب ازش می گرفت ...(معنی وسیعی داشت و یه یک ربعی طول می کشه بچه های امروزی بفهمن قدیمی ها منظورشون از فلان عبارت چی بوده... )
آره واقعا با لبخند و شوخی و شایدم در لفافه به همه گفتن انگل وار زندگی نکنین ها.....!
بله ،گفتن باید بدتون بیاد از اینکه پول تو جیبی بگیرین از پدر تون.باید اکراه داشته باشین.
آره این همه گفت که باید تولید پول کنین که بگه :
آقا بنا به حرف امام علی(ع) (که در بالا گفتیم) و آیه آخر سوره منافقین نتیجه می گیریم که تمام فکر و ذکر منافقین مال شون هست و با اون میشه منافقین رو امتحان کرد.

آفرین خوب گرفتین ها....
بله این همه گفت اکثر بچه هامون تا بیست و چند سالگی هنوز سربار خانواده اند (همون مودبانه انگل....!!!!! )و اینکه یکی از موانع ظهور آقا(عج) نفاق و منافقین هستن  و البته سفارش فراوان به کسب مال و ازدیاد آن به صورت حلال ....
که سر آخرش اینا رو به هم ربط بدن و بگن
بههههههههههههههههـــــــــــــــــله....آی بچه مذهبی ها شما هستین که باید بیاین بازار رو بگیرین تو دستتون باید از راه حلال و با رفتار و سکنات خوب و دلنشین مشتری جلب کنین ،کار رو خوب انجام بدین (اگه نمی تونین،، کار رو زخمی نکنین! بگین نمی تونم که اون کار رو بدن به فرد دیگری) و البته حسابی پول در بیارین ، بذارین شما بشین کاسب نمونه تو محله تون یا توی صنف تون یا اصلا توی جهان ...آره اسلامی کاسبی کنین ، بهترین کار رو تحویل بدین، بازار رو بگیرین تو دستتون، پول جمع کنین......................................
که پول از دست این منافق ها بیرون بیاد .... بیاد تو دست شما ها و شماها در راه خیر و خدا خرج کنین...
اوهوم "جاهدوا به انفسهم" میکردین ...آفرین حالا "جاهدوا با اموالهم" هم بکنین.
هی می گفت خدا تو قرآن می گه آقا پول خرج کنین در راه خدا....پـــــــــــــــــــــــول...!!!!!!!!!!!

آهان لُپ کلام اینکه برین حسابی زحمت بکشین کار کنین پول در بیارین حالا بیاین خرج کنین در راه خدا....

در این 2 جلسه داستان "مرشد چلویی" و "رجبعلی خیاط"هم نقل شد.
و خیلی هم تاکید شد زیاد معامله کنین که توی اون خیرهای زیادی نهفته است و آدم با این معاملات ،شکوفا میشه...
اوهوم، خونه تون رو بفروشین بزرگتر بخرین. ماشین تون رو عوض کنین ایمن تر و بهتر بخرین ، آپارتمان رو بدین برین یه خونه ویلایی بخرین. خلاصه زحمت بکشین، بهترین استفاده رو از مال بکنین و در راه خدا هم انفاق کنین.
بهتره کم کاری و بی عرضه  بودن خودمون رو نگذاریم به حساب تدیُّن و قناعت.
و البته حدیثی هم گفتن که مضمونش این بود:
 سعی کنین پول بگیر نباشین ، پول بده باشین (تفسیر آقای علیرضا(:::ممنون احسان جان!حسین نه علیرضا!:::) پناهیان این طور بود که یعنی تا می تونین کارمند و کارگر و ... نشین ....آره خودتون کارآفرین باشین و به افراد زیر دست و همکارانتون حقوق بدین )
(فکر کنم این هم در این راستای این است که پول بیفته دست دین داران )

در پناه حق
 
 

سلام علیکم همسایه های گرامی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم(تا حالا دقت کرده بودین با این عبارت میتونیم هم درود بر حضرت محمد (ص) و هم 13 معصوم دیگه بفرستیم و هم برای تعجیل در فرج مولایمان که همانا گشایش در کار همه است دعا کنیم.....به به عجب عبارتی...! )

خب دیشب ،اومدم برا تبریک عید پیام بذارم ،پای رایانه خوابم برد...اما الان انجام وظیفه میکنم؛

امروز سالروز ولادت با سعادت پیامبر مهربانی، حضرت محمد امین الله (درود خدا بر او و خاندان پاکش باد) و امام جعفر صادق(درود خدا بر او) است.

شاد و برقرار و سعادتمند باشید.

این عید فرخنده رو اول به امام زمان (عج)(درود خدا بر او) و بعد به شما همسایه های نازنین و محترم تبریک میگم.

امشب سخن از جان جهان باید گفت

توصیف رسول انس و جان باید گفت

در صبح ولادت دو قطب عالم

تبریک به صاحب الزمان(عج) باید گفت

-------------------------------------------------------------

راستی به بزرگواری خودتون ببخشین، اگه جدیدا کمتر به وبلاگ میرسم و کمتر به خونه های پر مهرتون ، فروزان از عشق الهی و ایمان تون سر میزنم.

در پناه حق


سلام سلام سلام
بیایید شادی هایمان را با هم تقسیم کنیم.
حدیثش خاطرم نیست . اما مضمونش اینه: وقتی دختر خانمی به عقد پسری در میاد تمام ملائک و آسمانیان اون وقت شادی می کنن!

خدا می دونه من خبر عروسی میشنوم چقدر خوشحال میشم. انگار ...
انشاالله هفته بعد عروسی یکی از دختر عمو هام هستش. وای من جای اونا تو پوست خودم نمیگنجم....

جمعه رفتیم خونه جدیدشون رو هم دیدیم ...چی بگم ؟!!!؟ ماشاالله
داماد به نظر فرد فهیم و موجهی میومد. باهاش خیلی دوس شدم.با اینکه باید یه 5 -8 سالی از من بزرگتر باشه.
اما خیلی بهش نزدیک شدم (انشاالله). آخرشم بهش گفتم :آقا فلانی !حواست به این دختر عمو ما باشه ها...! اونم چشم  و گفت.
پدر بنده هم حسابی اون شب، جو مراسم رو تلطیف کردن . یه 2-3 باری همه رو خندوندن!(جای تشکر و قدر دانی داره...از همین جا میگم بنده مخلص پدر و مادر خوبم هستم انشاالله بتونم فرزند خوبی براشون باشم)
داشتم میگفتم...ماشاالله ...هان؟!!
آره خوب وسایلشون به نظر جور میوومد...دِ آخه اینطوری که نمیشه  ... پس بقیه برا پا تختی و ...چی بهشون کادو بدن؟؟؟!!!!!
نمیدونم اما من اولا خیلی خوشحال شدم ...پیش خودم گفتم خیلی خوبه آدم وضعش خوب باشه هم مراسم خوبی بگیره و حسابی اطعام بده و هم اول زندگی ،جای خوبی رو برا اسکان بگیره و هم لوازم رو جور کنه....
نمیدونم حتما دست آقا داماد و عمو جانم بازه....( امیدوارم اینطوری باشه...و یه وقت برا حرف مردم نباشه و اینا با کلی قرض و وام و ... تهیه شده باشن )
من خودم دارم تا حداکثر سعی ام کار میکنم...آخه قبل از فارغ التحصیلی پشتوانه ی مالی ای برای خودم نساختم.حالا دارم شب و روز کار میکنم تا خدا هم انشاالله مدد کنه بتونم ... .آره دیگه مسئولیت سنگین همسرداری آسمونی رو به دوش بگیرم...
من خودم از خدا می خواستم و بازم میخوام همسری بهم عطا کنه از جنس نور و پاکی و سادگی و صداقت ....(فک کنم خیلی وقته میخوام شاید بیش از 5 سال... از وقتی که...)
این قدری که همیشه برای داشتنش به خودم ببالم...اینقدری که هر کاری که به وسیله ی خانواده ام انجام میگیره...خدای مهربون یه ندا به اهل آسمانها بده بگه بچه ها یه نگاه به این بنده ها بندازین...!فتبارک الله و احسن الخالقین....
این میشه مصداق آیه "ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین و اجعلنا للمتقین اماما"...............
آره خواسته ی بزرگی یه.!میدونم....اما خدا با اون فضل و کرم...حتما میتونم چنین درخواستی ازش داشته باشم.
خدایا دربست چاکرتم.

انشاالله همه نو عروس و داماد ها ...موفق و سعادتمند  باشن و عاقبت به خیر بشن ...انشاالله خدا بهترین شریک زندگی رو بهشون عطا کنه و تا ابد خوشبخت و شاد باشن
انشاالله دختر عمو ی من هم در سایه ی رحمت الهی و نظر حضرت مهدی (عج) خوشبخت بشه
همینطور دوست خوبم "آشنا"
یا حق

سلام

قرار بود  یه پست بذارم با همین عنوان "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری ".

اما امروز نگاه کردم دیدم دفعه قبل تو پست "سرچشمه های مرض حسد" که از نتایج جلسه اخلاق آقای ارزیده بود ....

همون مقدمات مرض رو آوردم.یعنی همون سرچشمه هایی که اونجا گفتم در اصل مهم ترین نشانه های این بیماری هستن.

خب همه مون اول باید بشین با خودمون حساب کتاب کنیم ببینیم آیا این نشانه ها رو تو خودمون می بینیم یا نه؟؟

بله یعنی ریشه یابی کنیم ...

این نشانه ها اینا هستن:

1-کبر
2- حرص
3- دشمنی
4- تعزّز---> اینکه ببینیم کسی خیلی مورد توجه دیگران هست و بخوایم او از چشم دیگران بیفته و خودمون عین او بشیم
5- تعجُّب---->>اینکه میگیم، اینکه نمیتونه دماغش رو بکشه بالا... ببین سوار چه ماشینی یه! یا اینکه چرا این خانم که همیشه دیر میوومد مدیر اداره شد و من هیچی
6- ضعف در دین
7-خباثت باطنی

--------------------------

خب حالا اگه دیدیم خدای نکرده چند تا از این نشانه ها رو داریم پس معلوم میشه بیماری "حسد" گرفتیم

ببینین اسمش رو گذاشتیم مرض و بیماری چون با توبه کردن به درگاه الهی درست نمیشه و نیاز به معالجه داره و درمان دائمی.

حالا راه درمانش چیه؟

هیچی خیلی ساده است. ما که بیماری رو قبلا ریشه یابی کردیم... حالا باید بیایم اون ریشه ها و نشونه هایی رو که فهمیدیم برطرف کنیم. بله آدم وقتی بدونه مشکل از کجاست دیگه خیلی راحت با مسئله کنار میاد ...و میتونه مشکل رو رفع کنه...

مثلا اگه حسد ما به فلان فرد، ریشه اش دشمنی بود!....خوب معلومه چاره ی درمانش دوستی با اون شخص هستش.

یا اگه ریشه حسد ما تعجُّب بود!... خوب برای درمان باید بیشتر فروتنی کنیم و خودمون رو دست بالا نگیریم.


راستی یه لینک خوب  در مورد اخلاق و حسد :
http://www.alulbayt.com/farsi/book2.htm



خب من وقتی اون پست "یادم بمونه" رو مینوشتم میخواستم یه حدیث رو در "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری " بیان کنم که تو جلسه دیگری از آقای ارزیده شنیدم.
مضمون حدیث رو تا جایی که زبان و عقل قاصرم کمک کنه به عرض تون میرسونم.
این حدیث در "کتاب بحار الانوار ،جلد 70، اگه اشتباه نکنم در بخشی با عنوان حسد اومده". این حدیث از پیامبر عزیزمون حضرت محمد(ص) نقل شده که خطاب به آقای معاذ ابن جبل بوده. و مضمونش از این قراره:
پیامبر (ص) به معاذ میگن، اعمال انسان از انجام دهنده اش جدا شده به سوی آسمان میره ،فرشته ها اونا رو بالا میبرن...آسمان 7 تا در داره...اعمال یه سری شون وقتی به نگهبان در اول آسمان میرسن،، اون نگهبان ،اون عمل رو محکم پرت میکنه تو صورت شخصی که اون رو انجام داده  ...بعد به معاذ میگن اون عمل مال فردی بوده که "اهل غیبت" بوده.
بعد پیامبر ادامه میدن که یه سری اعمال از در اول آسمان رد میشه ولی نگهبان در دوم نمیذاره از اینجا بالاتر بره و باز هم اون عمل رو پرت میکنه تو سر و صورت فرد انجام دهنده اش....اون عمل فردی بوده که موقع انجام اون عمل "نیت دنیایی" داشته.
 بعد از اون بازم یه سری از اعمال رو میگن که از در سوم و چهارم و پنجم بالاتر نمیرن (ترتیب این اعمال که از این 3 در رد نمیشن رو خاطرم نیست!!!) این اعمال مال افرادی هستن که  فاعل شون ،"حسود" و "متکبر" بوده و "عُجب" داشتن (اگه معنی هر کدوم رو مثل من بلد نبودین مثل عجب یا تعجّب >>>کافیه توی google سرچ کنید مثلا این عبارت رو :  عجب حدیث)
و البته ادامه میدن که خصوصیت افرادی که اعمال شون به ترتیب از در ششم و هفتم آسمان رد نمیشه (رد نمیشه که هیچ کمونه میکنه برمیگرده تو سر و صورت اون افراد و زمین میزنه اونا رو!!!!!!خدا به دادمون برسه) اونایی هستن که "راحم" و "حاجب" نیستن
(حاجب از حُجب میاد فکر کنم بشه هم معنی با "حیا" در نظر گرفتش)(راحم هم که از رَحم میاد و از مهر و گذشت...  )
حرف های حاج آقا در مورد توضیح هر مورد رو خاطرم نیست (توضیحی اگه آمده از خودمه ...درست و غلطش ؟؟!!!)

بعد این حرفا ، پیامبر(ص) به معاذ  میگن اگه نمی تونی جزو این افرادی که

ذکر خصایص شون رو کردیم نباشی ....

عیبی نداره...حداقل بدگویی نکن ، گناهت رو بر گردن دیگری نینداز ، بی ادبی نکن و دهان به فحش و ناسزا باز نکن و البته ، حسودی نکن!
چرا که حسود در واقع از خدا ی خود ناراحت است نه از فردی که به او حسودی میکند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (چون حسود پیش خود می داند که خدا است که هرچیز را به هرکس که بخواهد میدهد و از هرکه بخواهد میگیرد...و وقتی حسود به کسی حسودی می کند در واقع به قضای الهی راضی نیست و از دست خدا ناراحت است... و دشمنی با خدا چه بد جایگاهی است!!!!)


سلام به همه دوستان و سروران گرامی
اولا شهادت یازدهمین امام بزرگوارمون،امام حسن عسگری (ع) ، پدر قائم آل محمد (ص) رو  اول به فرزندشون و بعد به همه کائنات منجمله شما تسلیت و تعزیت میگم.
به
همین مناسبت یه پست عالی از برادر خوبم "یه جوان عاشق" گرفتم و براتون عینا( البته با حذف تصویر اسکلت بالای اون)درج کردم.
منزل ایشون همین نزدیکی هاست..." ·٠●❤...جوان عاشق...❤●٠·˙" .


پی نوشت:
تو این پست چند تا از مشخصات خودمون(انشاالله...)یعنی اُمَّت حضرت محمد(ص) رو از دهان شیطان رجیم می شنویم.
درس خیلی خوبیه!!!!
خوبه اگه مادر و پدر شدیم علاوه بر اینکه به این چند خصیصه خودمون رو می آراییم، به فرزندان مون هم تعلیم بدیم تا امت اسلامی پیامبرمون محمد(ص)رو بیشتر کنیم  




بسم الله الرحمن الرحیم

روزی پیامبر(ص) شیطان را در مسجد الحرام دید، پیش او رفت و گفت: «ای نفرین شده، چرا ناراحتی؟».

شیطان گفت: «از دست تو و امت تو ناراحتم».

حضرت فرمود:«چرا از من ناراحتی؟»

شیطان گفت: «چون این همه تلاش می‌کنم که مردم را گمراه کنم،ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می‌کنی و تمام زحمات مرا به هدر می‌دهی،به همین جهت با تو دشمنم و از تو بدم می‌اید».

حضرت فرمود: «از دست امتم چرا ناراحتی؟»

شیطان گفت: امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند:

اول: وقتی به هم می‌رسند،سلام می‌کنند؛سلامی که اسم خداست و من از این اسم می‌ترسم.

دوم : چون همدیگر را می‌بینند،به یکدیگر دست می‌دهند و تا دست‌هایشان از هم دور نشده است، گناهانشان بخشیده می‌شود.

سوم: وقتی غذا می‌خورند،«بسم الله…» می‌گویندو این باعث می‌شود، دیگر نتوانم غذا بخورم و گرسنه بمانم.

چهارم: بعد از غذا خوردن«الحمدلله» می‌گویند.

پنجم:هر زمان که نام تو آورده شود،بلند صلوات ختم می‌کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می‌کنم.

ششم: زمانی که می خواهند کاری کنند،«ان شاء الله» می‌گویند و به همین دلیل،من دیگر نمی‌توانم در کارهایشان مداخله کنم و آنها را بر هم زنم.

هفتم: آنهاصدقه می‌دهند وبه این وسیله،هم گناهانشان آمرزیده می‌شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می‌کنند.نبی اکرم(ص) فرمودند:«وقتی انسان دستش را به منظور خارج کردن صدقه،در جیبش فرو می‌برد،هفتاد شیطان دست او را می‌گیرند؛ تا او را منصرف نمایند و نگذارند که او صدقه بدهد».

هشتم:قرآن می‌خوانند و در خانه‌ای که قرآن خوانده می‌شود،دیگر جایی برای من نمی‌ماند؛زیرا در آن خانه ملائک رفت و آمد دارند.

نهم:مرا زیاد لعنت می‌کنند و وقتی مرا لعنت می‌کنند،یک زخم بر بدنم می‌افتد و تا زمانی که همان شخص را به گمراهی نکشانم، آن خوب نمی‌شود.

دهم:وقتی گناهی مرتکب می‌شوند،سریع‌تر توبه می‌کنند و زحمات مرا به هدر می‌دهند.

یازدهم: بعد از عطسه کردن، «الحمدلله»می‌گویند.

حضرت فرمودند: عطسه از طرف خدا و خمیازه از طرف شیطان است. وقتی کسی عطسه کرد،باید الحمدلله بگوید و حق مسلمان بر گردن دیگری است که اگر کسی را دید که عطسه می‌کند،بگوید یرحمکم الله .