روز های من - MY DIARY

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکبر» ثبت شده است

سلام

قرار بود  یه پست بذارم با همین عنوان "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری ".

اما امروز نگاه کردم دیدم دفعه قبل تو پست "سرچشمه های مرض حسد" که از نتایج جلسه اخلاق آقای ارزیده بود ....

همون مقدمات مرض رو آوردم.یعنی همون سرچشمه هایی که اونجا گفتم در اصل مهم ترین نشانه های این بیماری هستن.

خب همه مون اول باید بشین با خودمون حساب کتاب کنیم ببینیم آیا این نشانه ها رو تو خودمون می بینیم یا نه؟؟

بله یعنی ریشه یابی کنیم ...

این نشانه ها اینا هستن:

1-کبر
2- حرص
3- دشمنی
4- تعزّز---> اینکه ببینیم کسی خیلی مورد توجه دیگران هست و بخوایم او از چشم دیگران بیفته و خودمون عین او بشیم
5- تعجُّب---->>اینکه میگیم، اینکه نمیتونه دماغش رو بکشه بالا... ببین سوار چه ماشینی یه! یا اینکه چرا این خانم که همیشه دیر میوومد مدیر اداره شد و من هیچی
6- ضعف در دین
7-خباثت باطنی

--------------------------

خب حالا اگه دیدیم خدای نکرده چند تا از این نشانه ها رو داریم پس معلوم میشه بیماری "حسد" گرفتیم

ببینین اسمش رو گذاشتیم مرض و بیماری چون با توبه کردن به درگاه الهی درست نمیشه و نیاز به معالجه داره و درمان دائمی.

حالا راه درمانش چیه؟

هیچی خیلی ساده است. ما که بیماری رو قبلا ریشه یابی کردیم... حالا باید بیایم اون ریشه ها و نشونه هایی رو که فهمیدیم برطرف کنیم. بله آدم وقتی بدونه مشکل از کجاست دیگه خیلی راحت با مسئله کنار میاد ...و میتونه مشکل رو رفع کنه...

مثلا اگه حسد ما به فلان فرد، ریشه اش دشمنی بود!....خوب معلومه چاره ی درمانش دوستی با اون شخص هستش.

یا اگه ریشه حسد ما تعجُّب بود!... خوب برای درمان باید بیشتر فروتنی کنیم و خودمون رو دست بالا نگیریم.


راستی یه لینک خوب  در مورد اخلاق و حسد :
http://www.alulbayt.com/farsi/book2.htm



خب من وقتی اون پست "یادم بمونه" رو مینوشتم میخواستم یه حدیث رو در "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری " بیان کنم که تو جلسه دیگری از آقای ارزیده شنیدم.
مضمون حدیث رو تا جایی که زبان و عقل قاصرم کمک کنه به عرض تون میرسونم.
این حدیث در "کتاب بحار الانوار ،جلد 70، اگه اشتباه نکنم در بخشی با عنوان حسد اومده". این حدیث از پیامبر عزیزمون حضرت محمد(ص) نقل شده که خطاب به آقای معاذ ابن جبل بوده. و مضمونش از این قراره:
پیامبر (ص) به معاذ میگن، اعمال انسان از انجام دهنده اش جدا شده به سوی آسمان میره ،فرشته ها اونا رو بالا میبرن...آسمان 7 تا در داره...اعمال یه سری شون وقتی به نگهبان در اول آسمان میرسن،، اون نگهبان ،اون عمل رو محکم پرت میکنه تو صورت شخصی که اون رو انجام داده  ...بعد به معاذ میگن اون عمل مال فردی بوده که "اهل غیبت" بوده.
بعد پیامبر ادامه میدن که یه سری اعمال از در اول آسمان رد میشه ولی نگهبان در دوم نمیذاره از اینجا بالاتر بره و باز هم اون عمل رو پرت میکنه تو سر و صورت فرد انجام دهنده اش....اون عمل فردی بوده که موقع انجام اون عمل "نیت دنیایی" داشته.
 بعد از اون بازم یه سری از اعمال رو میگن که از در سوم و چهارم و پنجم بالاتر نمیرن (ترتیب این اعمال که از این 3 در رد نمیشن رو خاطرم نیست!!!) این اعمال مال افرادی هستن که  فاعل شون ،"حسود" و "متکبر" بوده و "عُجب" داشتن (اگه معنی هر کدوم رو مثل من بلد نبودین مثل عجب یا تعجّب >>>کافیه توی google سرچ کنید مثلا این عبارت رو :  عجب حدیث)
و البته ادامه میدن که خصوصیت افرادی که اعمال شون به ترتیب از در ششم و هفتم آسمان رد نمیشه (رد نمیشه که هیچ کمونه میکنه برمیگرده تو سر و صورت اون افراد و زمین میزنه اونا رو!!!!!!خدا به دادمون برسه) اونایی هستن که "راحم" و "حاجب" نیستن
(حاجب از حُجب میاد فکر کنم بشه هم معنی با "حیا" در نظر گرفتش)(راحم هم که از رَحم میاد و از مهر و گذشت...  )
حرف های حاج آقا در مورد توضیح هر مورد رو خاطرم نیست (توضیحی اگه آمده از خودمه ...درست و غلطش ؟؟!!!)

بعد این حرفا ، پیامبر(ص) به معاذ  میگن اگه نمی تونی جزو این افرادی که

ذکر خصایص شون رو کردیم نباشی ....

عیبی نداره...حداقل بدگویی نکن ، گناهت رو بر گردن دیگری نینداز ، بی ادبی نکن و دهان به فحش و ناسزا باز نکن و البته ، حسودی نکن!
چرا که حسود در واقع از خدا ی خود ناراحت است نه از فردی که به او حسودی میکند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (چون حسود پیش خود می داند که خدا است که هرچیز را به هرکس که بخواهد میدهد و از هرکه بخواهد میگیرد...و وقتی حسود به کسی حسودی می کند در واقع به قضای الهی راضی نیست و از دست خدا ناراحت است... و دشمنی با خدا چه بد جایگاهی است!!!!)