روز های من - MY DIARY

۵۶ مطلب با موضوع «حرفایی برای اونایی که 4تا گوش دارن» ثبت شده است

بسم الله

سلام دوستان

این حدیث رو  برادر خوبم "مرد خوشبخت" به عنوان پاورقی تو وبلاگ شون "بهشت کوچک ما" آورده بودن...

من به نظرم اومد حیف ه شما بزرگواران خدای نکرده از این تجویز مهم امام صادق بی خبر بمونین.

می تونین لینک به این وبلاگ رو در بخش "پیوندها" ی وبلاگ خودم پیدا کنید.


حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند:

در شگفتم برای کسی که از چار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!



1. در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر

" حسبنا الله و نعم الوکیل " ( آل عمران آیه 171 ) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است:

پس ( آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق

تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند ( عافیت ) و چیزی زاید بر آن ( سود در تجارت )

بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.

2. در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر

" لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " ( سوره انبیاء آیه 87 ) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:

پس ما یونس را در اثر تمسک به این ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را

نجات می بخشیم. ( سوره انبیاء آیه 88 )

3.  در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر

" افوض امری الی الله،ان الله بصیر بالعباد " ( سوره غافر آیه 44 ) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده

است: پس خداوند ( موسی را در اثر ذکر یاد شده ) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.

( سوره غافر آیه 45 )

4. در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر

" ماشاء الله لا حول ولا قوه الا بالله " پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: مردی که فاقد نعمتهای

دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود گفت: اگر تو مرا به مال و فرزند،

کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ  تو بدهد.


تا حالا فکر کردیم چرا خدا بیشترین ثواب ها رو به سخت ترین کارها میده؟!

چرا ؟!

تا زحمت و رنج نباشه ، خوبی و ثواب و خیر   معنا پیدا نمیکنه!!
یا امام سجاد(ع)

بسم الله

روی حرفم وای می ایستم چون

1- حرف زدم و

2-من خوش قول هستم

3- خدا هم خوش قول ه --- به وعده هاش عمل میکنه---

4- به برنامه ریزی دیگران با توجه به حرفم احترام میگذارم


یا امام حسین (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین

و صل علی محمد و آله الطاهرین و عجل فرجهم

شده تا حالا ....؟! ببینیم دوستی یا عزیزی داره کار اشتباهی می کنه ...!(بر خلاف روال همیشه<---به این قسمت عنایت داشته باشیم--)

تا حالا سعی کردیم اون موقع چیزی بهش نگیم!

خیلی سخته ...نه؟!! اینکه ببینیم عزیزمون داره کار اشتباهی میکنه و آگاهش نکنیم.

خیلی سخته باید هی خود خوری کنیم و هی با خودمون کلنجار بریم.میدونم سخته... آخه از یه طرف خوبیش رو میخوایم و از یه طرف میترسیم مبادا خدای نکرده تکرارش کنه!!

اما به نظرم اینکه خدا "ستار العیوب" هستش و "غفار الذنوب"---- یعنی اینکه باید در رفتارمون یه کم تجدید نظر کنیم.

خب آره... امر به معروف و نهی از منکر هم شرایط داره.نه؟! مثلا یکیش این که باید احتمال تکرار اون رفتار رو بدیم و بعد امر و نهی کنیم.

به  نظرم آدما وقتی کار بدی می کنن(توجه کنین گفتم کار بد... یعنی اینکه باید برای اون شخص ، این کار در ردیف کار های بد و ناشایست تعریف شده باشه---- پس اگه گل پسری با اینکه 20 و چند ساله هست ، هنوز از پدر درخواست پول توجیبی میکنه،یعنی اینکه این درخواست و این رفتار برای او یک هنجار تعریف شده چه آگاهانه و چه ناآگاهانه و او این کار رو بد نمی دونه---و احتمالا خانواده اش هم این کار رو بد نمی دونن.)(ادامه ...--->)خودشون متوجه این امر هستن و هی به اطرافشون دقت میکنن که مبادا کسی بویی برده باشه...! حالا اگه من به اون دوست خوبم ،دقیقا بعد اون عمل ناشایست (با در نظر گرفتن مکان مناسب برای بازگو کردن این مطلب با او...)،تذکر بدم ---فکر کنم کار خداگونه ای نکردم.

فکر کنم بهتره چند بار اول رو ندید بگیریم.و بعدا اگه تکرار شد ،خوبه در یک زمان و مکان مناسب، بیایم و باهاش حرف بزنیم...

و فکر کنم بهتر باشه اصلا به خود اون رفتار اشاره ی مستقیم نکنیم

مثلا اگه شخصی اهل نماز و روزه ، یکبار نمازش قضا شد و ما هم متوجه شدیم ...بهتره اون موقع یقه اش رو نگیریم(آخه خدا ستار العیوب ه) خب خوبه تو حرفامون با دیگران در حضور او یا حتی مستقیما با او ،به ثواب زیاد نماز اول وقت و اینکه باعث میشه آدم قدرت نه گفتنش به امور دیگه در مقابل نماز و خدا زیاد بشه اشاره کنیم یا حتی ثواب خواندن نماز به جماعت یا از بدی ترک نماز و دور شدن برکت از مال و روزی به واسطه ی اون اشاره کنیم...

بله فکر کنم خودش متوجه بشه.

خوبه دقت داشته باشیم بعضی اوقات طرف مقابل برای جبران آبرویی که از او شاید به نوعی بردیم میاد و به رفتار ناشایست خودش ادامه میده که متذکر رو آزار بده...

پس چه خوبه در این مواقع گناهان زیاد  و خوبی های کم خودمون رو به یاد بیاریم  و مثل خدا و اولیای الهی ندید بگیریم و در یک وقت و مکان مناسب به خوبی موضوع رو بیان کنیم شاید 1 ماه بعد.

یاد بگیریم خودمون رو بشکنیم ولی مومنین رو نه!انشاالله

فعلا شما همسایه های خوب و گرامی رو به خدا میسپرم . زندگی خدایی ای رو براتون آرزومندم  

یا امام حسن (ع)



بسم الله

سلام علیکم، دوستان سرزنده و مومنِ"زندگی شیرین است با حضور آقا"

هوای تهران به نظر میرسه بهاری تر داره میشه و البته با این صداهای ترق و توروق شایدم داره چهارشنبه سوری تر میشه...

چهار شنبه سوری ،رسم خوبی ه ، به شرطی که مزاحمتی برای کسی نداشته باشه!!! نه؟این طور نیست؟!(به قول اصحاب رسانه ، چهارشنبه سوزی اصلا خوب نیست چهارشنبه سوری هستش که خوبه!!!!!)

چی از این بهتر که دور هم جمع شیم ،و با هم توی هوای نیمه بهاری گل بگیم و گل بشنویم، یه کوچولو هم به آتیش نگاه کنیم و شایدم چند باری از روش پریدیم و آره دیگه دورش حلقه زدیم و اون سیب زمینی آتیشی ه رو خوردیم

(حواسمون به پیرمرد و پیرزن های فامیل هم باشه ! اونا به گردن ما و مادر و پدرمون خیلی حق دارن، همیشه چشم به راه هستن که یکی از دختر پسرا یا شاید نوه و نتیجه ها بیاد و سری بزنه بهشون!

شاید ما ها یه کم بد شدیم،؟! نه ؟! خب من از قدیمی ها زیاد شنیدم که قدیم ها زیاد به هم سر می زدن زیاد مهمونی می دادن زیاد به هم کمک می کردن مثلا اگه پسر کسی میرفت سربازی همه خانوم های فامیل جمع می شدن که آش بپزن و به مادر اون پسر دلگرمی بدن خلاصه تنهاش نمی ذاشتن!

اما الان مثلا تو این شهر شلوغ و به اصطلاح متمدن با آدمک هایی مثل من که شب ها،خودشون رو کوک می کنن تا فردا بتونن تا آخر وقت تیک تیک کنن..... یه جورایی از یادم رفته که چقدر صله رحم مهم ه چقدر با هم بودن مهم ه!

بیاین اگه یادمون رفته این چیزا رو .....دوباره یاد اون روزای خوب با هم بودن بیفتیم و این بار خوب شروع کنیم .... آره دیگه یعنی اجازه ندیم دوباره به درد فراق و جدایی و ... دچار شیم)

و چقدر عالیه با هم بودن :

با خانواده ی خودمون بودن.---> کمک به برادر و خواهر ،ساعاتی رو ر کنار خانواده بودن و حرف دل گفتن، کمک به مادر مهربان و      پدرِ      از خود گذشته

-  با فامیل ها بودن.--> میمانی های دوره ای که بهانه ای میشه برای دیدار هم دیگر و البته دانستن مشکلات هم

با دوستان بودن.---> دوست اصیل و خوب ، دوستی که امانتداره و صادق، اونی که خوبی هاتو بیشتر کنه و ازز بدی هات بکاه ه،

     اونی که همیشه با تو بمونه حتی وقتی که تو اصلا حال و حوصله اون رو نداری!----آره اون ارزشش رو داره که تو باهاش دوســـتی کنی!

با غریبه ها بودن.---> تا حالا نون داغ به یه غریبه تعارف کردیم؟ یا به بچه هایی که از کنارشون رد می شیم گفتیم سلام خاله یا سلام عمو؟(آره دیگه باید خودمون رو به صفات خوب زینت بدیم بعد بقیه رو مثل این گل های کوچولو و پاک، غیر مستقیم به اون ها دعوت کنیم...)ببینین لازم نیست کار خاصی بکنیم! فقط کافیه بچه نسبت به ما یه حس خوب پیدا کنه! (بچه ها پیچیدگی های بزرگتر ها رو ندارن!)حالا می خواین با یه احوال پرسی داغ دغ یا اینکه دست کشیدن به سرش یا شایدم دادن یه شکلات یا شایدم اجرای یه مسابقه ی کوچولو (قرآن بخوون یا شعر و بعد جایزه بگیر !!!(جایزه ش هم یه چیز کوچولو شاید یه مداد یا شاید یه گل سر یا یه ماچ به یاد موندنی!!!!))

دوستِ خوبِ امروز ،،،،،،،همون غریبه ی دیروز بوده ...یادمون باشه!!!!!!

- با بزرگتر ها بودن. --->مادر بزرگ و پدربزرگ و دیگر بزرگا رو از یاد نبریم

همه رو گفتم اما....................................... ما ها که بنده های خوبی هستیم ....خوبه با خدا و ائمه هم باشیم.---> آره دیگه خیلی راحته که بشینیم خوشی هامون رو با اونا هم زمزمه کنیم بگیم براشون که چقدر زیبا و شگفت آور در کارهامون موفق شدیم

بگیم که واقعا خوشحالیم که بنده و دربند خدای جهانیان ایم. بگیم که امام زمان (عج) دستت درد نکنه بابت این همه چیز و نعمت های فراوون که از خدا میگیری و به ما ارزانی میداری.(مگه او واسطه ی روزی مخلوقات نیست؟!)و اگه مریض شدیم یا برایمان مشکلی پیش آمد ، با خدا و ائمه اون رو در میون بذاریم(مگه خدا از مادر به آدمی مهربان تر نیست و از رگ گردن به او نزدیک تر ... و مگه پیامبر ما حضرت محمد (صلی الله علیه و آله )مهربان ترین پدر برای امّتش نبوده و نیست)


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام همسایه ها و میهمانان گرامی

چه خبرها؟

انشاالله همه خوب و سلامتید...

-----------------------------------------------

این معادلات زندگی - با اینکه من عاشق ریاضی ام - اما بعضی وقتا انگار هرچقدر سعی میکنی ،هرچه قدر دوگوله ها تو بکار میگیری و هر قدر مثل ای کی یو سان می شینی و دینگ دینگ می کنی، آخرش هم حل نمی شن. اونجاست که به یکتایی خدا پی می بری و میگی خدایا شکر !!!!واقعا که جای حق نشستی خداجون!

بله ... .

بچگی عادت داشتم تا اتفاقی برام می افتاد چه خوب یا چه بد ، مینشستم ریشه یابی اش می کردم و میدیدم این نتیجه کدوم کار می تونه باشه!

نتایج خوبی هم گرفتم! چیزی که به قولی تو دبیرستان بهش می گفتیم درس"آیین زندگی"...

مثلا اینکه اگه به چیزی معتقد باشیم(به درستی و غلط بودن ش) حالا بیایم و بر خلاف اون اعتقادمون کاری کنیم---->>عذاب وجدان میگیریم ...دیگه به خدمت تون عرض کنم دل درد می گیریم و قس علی هذا .

ببینین مثلا اگه شما معتقد باشین که وفای به عهد، از الزامات و مهمات هستش. حالا دیر برین سر قرار  یا مثلا گفتین جنسی(کالایی) رو 5 قِرون می فروشین ،حالا طرف رفته پول آورده بخره ، و شما در این بین فهمیدین خودتون اون جنس رو 5 قرون خریدین و اشتباه قیمت دادین(بگذریم از تبصره دینی...که اگه خریدار یا فروشنده در معامله ای ضرر کنه ، با شرایطی می تونه معامله رو فَسخ کنه) ، یا وقتی که اعتقاد داری به ماشین پارک شده تو خیابون نباید تکیه داد شاید شلوار یا کیف مون ،(مثل شلوار لی های قدیمی که روی جیب عقب معمولا یه چیزای فلزی برقلمبیده ای داشت شبیه دکمه قابلمه ای )لبه ی تیزی داشته باشه و روی ماشین مردم خط بندازه....

آره حالا اگه به چیزایی مثل اینا اعتقاد داشتی و خدای نکرده سهوا یا عمدا مرتکب شدی، اون موقع است که "درد، غم " میاد سراغت...

همینطور اگه اعتقاد داشتی مثلا دستگیری از مردم یا هم نشینی با دوستان خوب یا رساندن پیر مردی که دستش رو به نشانه ی ایست جلوی ماشینت تکان میده به مقصد یا مدارا کردن با بدهکار کارای خوبی هستن.........حالا اگه انجامشون بدیم می تونیم ببینیم نتیجه ی خوبش رو البته اون قسمت جزئی ش رو تو این دنیای کم ظرفیت و فانی.

به نظرم این همون فلسفه ای است که تو دادگاه و البته تو دین مبین خودمون - اسلام - ، میگن " جهل " !!!!

بذارین یکی از بدترین و خبیث ترین جرم ها رو مثال بزنم.... شرمنده ،دوستان خوبم، مثلا اگه فرد زانی در دادگاه بگه من نمیدونستم جزای زنا ، این هستش و از حکمش بی خبر بودم، اون موقع دیگه سنگسار نمیشه(شرایط زیاد داره ---فقط مثال بود).


نمیدونم تا اینجا متوجه شدین چی میخوام بگم یا نه .... همه حرفم اینه که "علم به امور" برای آدمی وظیفه ساز هستش.

تا وقتی من از امری بی خبر هستم ، کسی کاری با من نداره...همانطور که خدا (احتمالا) یخه ی آدم های اولیه رو نمی گیره بگه چرا نماز نخوندین یا چرا بدن خودت رو از نامحرم نپوشوندین(من که تصور خاصی از این بنده خدا ها ندارم جز یه آدمایی درشت هیکل ، که بیشتر با اشاره با هم ارتباط برقرار می کردن(زبان اختراع نشده بوده دیگه...)و البته چند تا برگ بزرگ که به عنوان پوشش استفاده می کردن ).

بخاطر همینه که میگن جزا و عِقاب کارهای یه عالم از یه آدم عادی خیلی شدید تره .یعنی کار خوبش مثلا 2 برابر بیشتر جایزه داره و عِقابِ کار بدش هم 2 برابر بیشتر از مردم عادی ،شدت و سختی داره.

اصلا گریه های امیرالمومنین(ع)و تمام 14 معصوم (علیهم السلام) و همه طاهرین برا همین بوده، برا علمی که اون ها داشتن و من حقیر ،کسب نکردمش.

اما واقعا بعضی وقتا انگار نمیشه حل کرد این معماها رو و این معادلات سطح بالا رو....

و چه خوب    جواب این معادلات ، به دست پینه بسته ی یک رفتگر یا خیاط یا بقال یا... حل میشه بدون دانستن علم ریاضی.!!!


سلام به همه دوستان خوب و محترم

یه خرده کم پیدا شدم ...میدونم...به روی خودم هم میارم...
چند جلسه ای هست توفیق پیدا میکنم تو جلسه سخنرانی آقای پناهیان شرکت میکنم.
تو این چند جلسه خیلی صحبت ایراد کردن پیرامون جماعت منافقین...
اینکه آی مردم اگه میخوای تعجیل در فرج آقا مون صورت بگیره... ببینین یکی از موانعش کفر بود که به حمدالله تو همون سالهای اول ورود اسلام به جامعه عرب ریشه اش کنده شد تا جایی که جنگهای آخر پیامبر به این صورت بود که پیامبر و اصحاب می رفتن برای جنگ و به قول آقا پناهیان میدیدن دشمن نیومده سر قرار...! حالا یکی دیگه از موانع ظهور آقامون(عج) رو نفاق و منافقین بیان کردن.
میگفت: توی نهج البلاغه تو نامه ی اگه اشتباه نکنم 31 ،امیرالمومنین فرمودن:"عَلیُ یَعسُوبُ المُومِنینَ وَ المالَ یَعسُوبُ المُنافِقینَ"
در بیان توضیح این کلام آقا پناهیان می گفتن: "یعسوب" به معنی ریاست هستش و پیشوا و در کل چیزی که بقیه حول اون قرار میگیرن شاید به معنی سردسته.و معنی کلام اینکه "منِ علی (ع) پیشوای مومنین هستم و مال(دارایی) پیشوای منافقین!" .
توی پرانتز بگم:
آقا پناهیان جلسه قبل، همش می گفت، ما باید تولید ثروت کنیم، باید به اصلاح مال (یه حدیث فکر کنم از امام صادق (ع) با همین مضمون گفتن)که همانا زیاد کردن اون هست، اهتمام بورزیم.نیاین بگین پناهیان!!!! تو که حال و هوای معنوی ما رو ازمون گرفتی،،هی میگی برین پول در بیارین.
به شوخی یه حدیث از پیامبر(ص) هم (فکر کنم پیامبر بودن...آره)خواندن (البته بازم از توی اون نوت بوک فسقلی شون)که هدیه رو قبول کنین (زرنگ باشین ،باید قبول کنین!!!!!!!!  لبخند ملیح !!)بعدم به شوخی گفت : آره هدیه نمی خواد به من بدین ها ،اصلا زحمت نکشین ااااا.....
آقا سرتون رو درد نیارم حسابی از پول و روزی حلال گفتن...دل من یکی که آب شد...(آخه واقعا دید من به قشر حوزوی جماعت این بود که قناعت و زیاد دنبال کسب روزی نبودن(یعنی بدو بدو نکردن برای مال ))
خودم همیشه فکر می کردم بتونم یه کاری ایجاد کنم از مردم عادی یا شاید قشر کم درآمد بیارم تو گروه ام، به اونا آموزش های لازم رو بدم با هم کار کنیم ؛دست آدما رو بگیریم و کلی کار خیر دیگه و حسابی پول در بیاریم ...اما وابسته به اون نشم...راحت بتونم بدمش به کسی یا کسانی
...قرض الحسنه ...و یا شایدم قرض ال اصلا پس نده....خرج عروسی و سفر به ...  . بگذریم
و گفتن که تو کشور ما ، یه جورایی اکثر بچه ها تا اتمام دانشگاه و سربازی ، انگل وار زندگی می کنن...
من رو میبینی ...داغ کردم ...حاجی این چیه تو میگی ... یه خرده صبر کردم ،دیدم حاجی میگه بله ،دارم به شما دوستانم فحش میدم ...حواستون هست بچه ها؟؟؟!!! بعد گفت قدیمی ها خوب فحش هایی داشتن ها ....!یادش بخیر! یه جمله به عنوان فحش یا یه کلمه می گفتن ،آدم یه دفتر جواب ازش می گرفت ...(معنی وسیعی داشت و یه یک ربعی طول می کشه بچه های امروزی بفهمن قدیمی ها منظورشون از فلان عبارت چی بوده... )
آره واقعا با لبخند و شوخی و شایدم در لفافه به همه گفتن انگل وار زندگی نکنین ها.....!
بله ،گفتن باید بدتون بیاد از اینکه پول تو جیبی بگیرین از پدر تون.باید اکراه داشته باشین.
آره این همه گفت که باید تولید پول کنین که بگه :
آقا بنا به حرف امام علی(ع) (که در بالا گفتیم) و آیه آخر سوره منافقین نتیجه می گیریم که تمام فکر و ذکر منافقین مال شون هست و با اون میشه منافقین رو امتحان کرد.

آفرین خوب گرفتین ها....
بله این همه گفت اکثر بچه هامون تا بیست و چند سالگی هنوز سربار خانواده اند (همون مودبانه انگل....!!!!! )و اینکه یکی از موانع ظهور آقا(عج) نفاق و منافقین هستن  و البته سفارش فراوان به کسب مال و ازدیاد آن به صورت حلال ....
که سر آخرش اینا رو به هم ربط بدن و بگن
بههههههههههههههههـــــــــــــــــله....آی بچه مذهبی ها شما هستین که باید بیاین بازار رو بگیرین تو دستتون باید از راه حلال و با رفتار و سکنات خوب و دلنشین مشتری جلب کنین ،کار رو خوب انجام بدین (اگه نمی تونین،، کار رو زخمی نکنین! بگین نمی تونم که اون کار رو بدن به فرد دیگری) و البته حسابی پول در بیارین ، بذارین شما بشین کاسب نمونه تو محله تون یا توی صنف تون یا اصلا توی جهان ...آره اسلامی کاسبی کنین ، بهترین کار رو تحویل بدین، بازار رو بگیرین تو دستتون، پول جمع کنین......................................
که پول از دست این منافق ها بیرون بیاد .... بیاد تو دست شما ها و شماها در راه خیر و خدا خرج کنین...
اوهوم "جاهدوا به انفسهم" میکردین ...آفرین حالا "جاهدوا با اموالهم" هم بکنین.
هی می گفت خدا تو قرآن می گه آقا پول خرج کنین در راه خدا....پـــــــــــــــــــــــول...!!!!!!!!!!!

آهان لُپ کلام اینکه برین حسابی زحمت بکشین کار کنین پول در بیارین حالا بیاین خرج کنین در راه خدا....

در این 2 جلسه داستان "مرشد چلویی" و "رجبعلی خیاط"هم نقل شد.
و خیلی هم تاکید شد زیاد معامله کنین که توی اون خیرهای زیادی نهفته است و آدم با این معاملات ،شکوفا میشه...
اوهوم، خونه تون رو بفروشین بزرگتر بخرین. ماشین تون رو عوض کنین ایمن تر و بهتر بخرین ، آپارتمان رو بدین برین یه خونه ویلایی بخرین. خلاصه زحمت بکشین، بهترین استفاده رو از مال بکنین و در راه خدا هم انفاق کنین.
بهتره کم کاری و بی عرضه  بودن خودمون رو نگذاریم به حساب تدیُّن و قناعت.
و البته حدیثی هم گفتن که مضمونش این بود:
 سعی کنین پول بگیر نباشین ، پول بده باشین (تفسیر آقای علیرضا(:::ممنون احسان جان!حسین نه علیرضا!:::) پناهیان این طور بود که یعنی تا می تونین کارمند و کارگر و ... نشین ....آره خودتون کارآفرین باشین و به افراد زیر دست و همکارانتون حقوق بدین )
(فکر کنم این هم در این راستای این است که پول بیفته دست دین داران )

در پناه حق
 
 

سلام

قرار بود  یه پست بذارم با همین عنوان "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری ".

اما امروز نگاه کردم دیدم دفعه قبل تو پست "سرچشمه های مرض حسد" که از نتایج جلسه اخلاق آقای ارزیده بود ....

همون مقدمات مرض رو آوردم.یعنی همون سرچشمه هایی که اونجا گفتم در اصل مهم ترین نشانه های این بیماری هستن.

خب همه مون اول باید بشین با خودمون حساب کتاب کنیم ببینیم آیا این نشانه ها رو تو خودمون می بینیم یا نه؟؟

بله یعنی ریشه یابی کنیم ...

این نشانه ها اینا هستن:

1-کبر
2- حرص
3- دشمنی
4- تعزّز---> اینکه ببینیم کسی خیلی مورد توجه دیگران هست و بخوایم او از چشم دیگران بیفته و خودمون عین او بشیم
5- تعجُّب---->>اینکه میگیم، اینکه نمیتونه دماغش رو بکشه بالا... ببین سوار چه ماشینی یه! یا اینکه چرا این خانم که همیشه دیر میوومد مدیر اداره شد و من هیچی
6- ضعف در دین
7-خباثت باطنی

--------------------------

خب حالا اگه دیدیم خدای نکرده چند تا از این نشانه ها رو داریم پس معلوم میشه بیماری "حسد" گرفتیم

ببینین اسمش رو گذاشتیم مرض و بیماری چون با توبه کردن به درگاه الهی درست نمیشه و نیاز به معالجه داره و درمان دائمی.

حالا راه درمانش چیه؟

هیچی خیلی ساده است. ما که بیماری رو قبلا ریشه یابی کردیم... حالا باید بیایم اون ریشه ها و نشونه هایی رو که فهمیدیم برطرف کنیم. بله آدم وقتی بدونه مشکل از کجاست دیگه خیلی راحت با مسئله کنار میاد ...و میتونه مشکل رو رفع کنه...

مثلا اگه حسد ما به فلان فرد، ریشه اش دشمنی بود!....خوب معلومه چاره ی درمانش دوستی با اون شخص هستش.

یا اگه ریشه حسد ما تعجُّب بود!... خوب برای درمان باید بیشتر فروتنی کنیم و خودمون رو دست بالا نگیریم.


راستی یه لینک خوب  در مورد اخلاق و حسد :
http://www.alulbayt.com/farsi/book2.htm



خب من وقتی اون پست "یادم بمونه" رو مینوشتم میخواستم یه حدیث رو در "مقدمات حسد و راه علاج این بیماری " بیان کنم که تو جلسه دیگری از آقای ارزیده شنیدم.
مضمون حدیث رو تا جایی که زبان و عقل قاصرم کمک کنه به عرض تون میرسونم.
این حدیث در "کتاب بحار الانوار ،جلد 70، اگه اشتباه نکنم در بخشی با عنوان حسد اومده". این حدیث از پیامبر عزیزمون حضرت محمد(ص) نقل شده که خطاب به آقای معاذ ابن جبل بوده. و مضمونش از این قراره:
پیامبر (ص) به معاذ میگن، اعمال انسان از انجام دهنده اش جدا شده به سوی آسمان میره ،فرشته ها اونا رو بالا میبرن...آسمان 7 تا در داره...اعمال یه سری شون وقتی به نگهبان در اول آسمان میرسن،، اون نگهبان ،اون عمل رو محکم پرت میکنه تو صورت شخصی که اون رو انجام داده  ...بعد به معاذ میگن اون عمل مال فردی بوده که "اهل غیبت" بوده.
بعد پیامبر ادامه میدن که یه سری اعمال از در اول آسمان رد میشه ولی نگهبان در دوم نمیذاره از اینجا بالاتر بره و باز هم اون عمل رو پرت میکنه تو سر و صورت فرد انجام دهنده اش....اون عمل فردی بوده که موقع انجام اون عمل "نیت دنیایی" داشته.
 بعد از اون بازم یه سری از اعمال رو میگن که از در سوم و چهارم و پنجم بالاتر نمیرن (ترتیب این اعمال که از این 3 در رد نمیشن رو خاطرم نیست!!!) این اعمال مال افرادی هستن که  فاعل شون ،"حسود" و "متکبر" بوده و "عُجب" داشتن (اگه معنی هر کدوم رو مثل من بلد نبودین مثل عجب یا تعجّب >>>کافیه توی google سرچ کنید مثلا این عبارت رو :  عجب حدیث)
و البته ادامه میدن که خصوصیت افرادی که اعمال شون به ترتیب از در ششم و هفتم آسمان رد نمیشه (رد نمیشه که هیچ کمونه میکنه برمیگرده تو سر و صورت اون افراد و زمین میزنه اونا رو!!!!!!خدا به دادمون برسه) اونایی هستن که "راحم" و "حاجب" نیستن
(حاجب از حُجب میاد فکر کنم بشه هم معنی با "حیا" در نظر گرفتش)(راحم هم که از رَحم میاد و از مهر و گذشت...  )
حرف های حاج آقا در مورد توضیح هر مورد رو خاطرم نیست (توضیحی اگه آمده از خودمه ...درست و غلطش ؟؟!!!)

بعد این حرفا ، پیامبر(ص) به معاذ  میگن اگه نمی تونی جزو این افرادی که

ذکر خصایص شون رو کردیم نباشی ....

عیبی نداره...حداقل بدگویی نکن ، گناهت رو بر گردن دیگری نینداز ، بی ادبی نکن و دهان به فحش و ناسزا باز نکن و البته ، حسودی نکن!
چرا که حسود در واقع از خدا ی خود ناراحت است نه از فردی که به او حسودی میکند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (چون حسود پیش خود می داند که خدا است که هرچیز را به هرکس که بخواهد میدهد و از هرکه بخواهد میگیرد...و وقتی حسود به کسی حسودی می کند در واقع به قضای الهی راضی نیست و از دست خدا ناراحت است... و دشمنی با خدا چه بد جایگاهی است!!!!)


سلام به همه دوستان و سروران گرامی
اولا شهادت یازدهمین امام بزرگوارمون،امام حسن عسگری (ع) ، پدر قائم آل محمد (ص) رو  اول به فرزندشون و بعد به همه کائنات منجمله شما تسلیت و تعزیت میگم.
به
همین مناسبت یه پست عالی از برادر خوبم "یه جوان عاشق" گرفتم و براتون عینا( البته با حذف تصویر اسکلت بالای اون)درج کردم.
منزل ایشون همین نزدیکی هاست..." ·٠●❤...جوان عاشق...❤●٠·˙" .


پی نوشت:
تو این پست چند تا از مشخصات خودمون(انشاالله...)یعنی اُمَّت حضرت محمد(ص) رو از دهان شیطان رجیم می شنویم.
درس خیلی خوبیه!!!!
خوبه اگه مادر و پدر شدیم علاوه بر اینکه به این چند خصیصه خودمون رو می آراییم، به فرزندان مون هم تعلیم بدیم تا امت اسلامی پیامبرمون محمد(ص)رو بیشتر کنیم  




بسم الله الرحمن الرحیم

روزی پیامبر(ص) شیطان را در مسجد الحرام دید، پیش او رفت و گفت: «ای نفرین شده، چرا ناراحتی؟».

شیطان گفت: «از دست تو و امت تو ناراحتم».

حضرت فرمود:«چرا از من ناراحتی؟»

شیطان گفت: «چون این همه تلاش می‌کنم که مردم را گمراه کنم،ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می‌کنی و تمام زحمات مرا به هدر می‌دهی،به همین جهت با تو دشمنم و از تو بدم می‌اید».

حضرت فرمود: «از دست امتم چرا ناراحتی؟»

شیطان گفت: امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند:

اول: وقتی به هم می‌رسند،سلام می‌کنند؛سلامی که اسم خداست و من از این اسم می‌ترسم.

دوم : چون همدیگر را می‌بینند،به یکدیگر دست می‌دهند و تا دست‌هایشان از هم دور نشده است، گناهانشان بخشیده می‌شود.

سوم: وقتی غذا می‌خورند،«بسم الله…» می‌گویندو این باعث می‌شود، دیگر نتوانم غذا بخورم و گرسنه بمانم.

چهارم: بعد از غذا خوردن«الحمدلله» می‌گویند.

پنجم:هر زمان که نام تو آورده شود،بلند صلوات ختم می‌کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می‌کنم.

ششم: زمانی که می خواهند کاری کنند،«ان شاء الله» می‌گویند و به همین دلیل،من دیگر نمی‌توانم در کارهایشان مداخله کنم و آنها را بر هم زنم.

هفتم: آنهاصدقه می‌دهند وبه این وسیله،هم گناهانشان آمرزیده می‌شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می‌کنند.نبی اکرم(ص) فرمودند:«وقتی انسان دستش را به منظور خارج کردن صدقه،در جیبش فرو می‌برد،هفتاد شیطان دست او را می‌گیرند؛ تا او را منصرف نمایند و نگذارند که او صدقه بدهد».

هشتم:قرآن می‌خوانند و در خانه‌ای که قرآن خوانده می‌شود،دیگر جایی برای من نمی‌ماند؛زیرا در آن خانه ملائک رفت و آمد دارند.

نهم:مرا زیاد لعنت می‌کنند و وقتی مرا لعنت می‌کنند،یک زخم بر بدنم می‌افتد و تا زمانی که همان شخص را به گمراهی نکشانم، آن خوب نمی‌شود.

دهم:وقتی گناهی مرتکب می‌شوند،سریع‌تر توبه می‌کنند و زحمات مرا به هدر می‌دهند.

یازدهم: بعد از عطسه کردن، «الحمدلله»می‌گویند.

حضرت فرمودند: عطسه از طرف خدا و خمیازه از طرف شیطان است. وقتی کسی عطسه کرد،باید الحمدلله بگوید و حق مسلمان بر گردن دیگری است که اگر کسی را دید که عطسه می‌کند،بگوید یرحمکم الله .


سلام
چند روز پیش پدرم وقتی داداشم رو بعد وضو گرفتن دید
یهو چشمش میفته به آرنج آقا داداشم که هنوز خشک مونده....!اونم بعد وضو...!
داداش گلم اومده به من میگه داداش تو هم ببین بابا راست میگه واقعا آرنجم خشک ه؟!!!
منم با حالتی که نشون میداد دارم تو دلم میگم چـــــــــــــــی میگـــــــــی ....؟؟؟مگه میشه؟!
یه نگاه انداختم دیدم ......بــــــــــــــــــــــــــلـــــــه! خشکه
داداشم رفت و دوباره که نه سه باره وضو گرفت... آخه بار دوم هم خشک مونده بود.
(تَذکَرِه : ما در وضو باید دست ها را از آرنج تا نوک انگشتان بشوریم و برای احتیاط از یه4 انگشت بالاتر رو هم میشوییم. )
+++++++++++++
حال، بنده امروز تو شرکت داشتم وضو میگرفتم یهو به خودم اومدم (این کارم رو خیلی دوس دارم، بعضی وقتا یه سری کارا انجام میدم،خرق عادت خودم و شاید دیگران، یه جورایی سنّت های بد خودم رو میشکنم، کسی ببینه میگه این آدم نیست ها...چی میکنه؟!!؟ )گفتم بذار منم یه چک بکنم ببینم شاید 1% مال منم خشک بمونه بعد وضو...
که دیدم بله ...
گفتم بذار اون یکی آرنج رو هم ببینم دیدم ای وای اونم خشک مونده...
اینجا بود که انگشت حیرت به دهان گرفتم !!!!
فکر کنم بخاطر این باشه که دستمون رو در موقع وضو به حالت کشیده در میاریم.... و این باعث میشه پوست آرنج جمع بشه و آب به همه اون موضع نرسه!
ترسیدم گفتم نکنه برا شما همسایه عزیز هم اتفاق بیفته .. به خاطر همین زود اومدم این رو نوشتم.

حکم شرعی (از نظر خودم با توجه به نظرات مرجع تقلیدم ):از آنجا که من مطمئن نیستم در وضو های قبلی ام هم همین طور آرنج هام خشک مونده باشه پس تمام وضو و نماز هام و مس اسماء و قرآن من تا به حال صحیح بوده و نیاز به قضا کردن نیست ...اما از این به بعد باید حواسم رو جمع کنم و از شسته شدن اون بخش هم در وضو مطمئن بشم.