روز های من - MY DIARY

معادلات زندگی---

سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۵۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام همسایه ها و میهمانان گرامی

چه خبرها؟

انشاالله همه خوب و سلامتید...

-----------------------------------------------

این معادلات زندگی - با اینکه من عاشق ریاضی ام - اما بعضی وقتا انگار هرچقدر سعی میکنی ،هرچه قدر دوگوله ها تو بکار میگیری و هر قدر مثل ای کی یو سان می شینی و دینگ دینگ می کنی، آخرش هم حل نمی شن. اونجاست که به یکتایی خدا پی می بری و میگی خدایا شکر !!!!واقعا که جای حق نشستی خداجون!

بله ... .

بچگی عادت داشتم تا اتفاقی برام می افتاد چه خوب یا چه بد ، مینشستم ریشه یابی اش می کردم و میدیدم این نتیجه کدوم کار می تونه باشه!

نتایج خوبی هم گرفتم! چیزی که به قولی تو دبیرستان بهش می گفتیم درس"آیین زندگی"...

مثلا اینکه اگه به چیزی معتقد باشیم(به درستی و غلط بودن ش) حالا بیایم و بر خلاف اون اعتقادمون کاری کنیم---->>عذاب وجدان میگیریم ...دیگه به خدمت تون عرض کنم دل درد می گیریم و قس علی هذا .

ببینین مثلا اگه شما معتقد باشین که وفای به عهد، از الزامات و مهمات هستش. حالا دیر برین سر قرار  یا مثلا گفتین جنسی(کالایی) رو 5 قِرون می فروشین ،حالا طرف رفته پول آورده بخره ، و شما در این بین فهمیدین خودتون اون جنس رو 5 قرون خریدین و اشتباه قیمت دادین(بگذریم از تبصره دینی...که اگه خریدار یا فروشنده در معامله ای ضرر کنه ، با شرایطی می تونه معامله رو فَسخ کنه) ، یا وقتی که اعتقاد داری به ماشین پارک شده تو خیابون نباید تکیه داد شاید شلوار یا کیف مون ،(مثل شلوار لی های قدیمی که روی جیب عقب معمولا یه چیزای فلزی برقلمبیده ای داشت شبیه دکمه قابلمه ای )لبه ی تیزی داشته باشه و روی ماشین مردم خط بندازه....

آره حالا اگه به چیزایی مثل اینا اعتقاد داشتی و خدای نکرده سهوا یا عمدا مرتکب شدی، اون موقع است که "درد، غم " میاد سراغت...

همینطور اگه اعتقاد داشتی مثلا دستگیری از مردم یا هم نشینی با دوستان خوب یا رساندن پیر مردی که دستش رو به نشانه ی ایست جلوی ماشینت تکان میده به مقصد یا مدارا کردن با بدهکار کارای خوبی هستن.........حالا اگه انجامشون بدیم می تونیم ببینیم نتیجه ی خوبش رو البته اون قسمت جزئی ش رو تو این دنیای کم ظرفیت و فانی.

به نظرم این همون فلسفه ای است که تو دادگاه و البته تو دین مبین خودمون - اسلام - ، میگن " جهل " !!!!

بذارین یکی از بدترین و خبیث ترین جرم ها رو مثال بزنم.... شرمنده ،دوستان خوبم، مثلا اگه فرد زانی در دادگاه بگه من نمیدونستم جزای زنا ، این هستش و از حکمش بی خبر بودم، اون موقع دیگه سنگسار نمیشه(شرایط زیاد داره ---فقط مثال بود).


نمیدونم تا اینجا متوجه شدین چی میخوام بگم یا نه .... همه حرفم اینه که "علم به امور" برای آدمی وظیفه ساز هستش.

تا وقتی من از امری بی خبر هستم ، کسی کاری با من نداره...همانطور که خدا (احتمالا) یخه ی آدم های اولیه رو نمی گیره بگه چرا نماز نخوندین یا چرا بدن خودت رو از نامحرم نپوشوندین(من که تصور خاصی از این بنده خدا ها ندارم جز یه آدمایی درشت هیکل ، که بیشتر با اشاره با هم ارتباط برقرار می کردن(زبان اختراع نشده بوده دیگه...)و البته چند تا برگ بزرگ که به عنوان پوشش استفاده می کردن ).

بخاطر همینه که میگن جزا و عِقاب کارهای یه عالم از یه آدم عادی خیلی شدید تره .یعنی کار خوبش مثلا 2 برابر بیشتر جایزه داره و عِقابِ کار بدش هم 2 برابر بیشتر از مردم عادی ،شدت و سختی داره.

اصلا گریه های امیرالمومنین(ع)و تمام 14 معصوم (علیهم السلام) و همه طاهرین برا همین بوده، برا علمی که اون ها داشتن و من حقیر ،کسب نکردمش.

اما واقعا بعضی وقتا انگار نمیشه حل کرد این معماها رو و این معادلات سطح بالا رو....

و چه خوب    جواب این معادلات ، به دست پینه بسته ی یک رفتگر یا خیاط یا بقال یا... حل میشه بدون دانستن علم ریاضی.!!!


  • زندگی شیرین است با حضور آقا

نظرات  (۸)

سلام داداش ممنون که بهم سرزدی کارم خدارا شکر خوبه.مطلبتم خواندنی بود

سلام

بله علم مسئولیت میاره امــــــــــــــا

حضرت علی میفرماید:بزرگترین مصیبت جهل ونادانی است

یا علی..

یکی ازجمعه ها جان خواهد آمد

 به درد عشق درمان خواهد آمد

غبار از خانه های دل بگیرید

که بر این خانه مهمان خواهد آمد . . .

 

(اللهم عجل لولیک الفرج)

 

پاسخ:
اللهم عجل فی فرج مولانا امام زمان
  • لا یعرف احد فقط الله یعرف!
  • سلام....

    معلومه که از کوچکی هم مثل الانتون با درایت بودین!

     

    راستی بروزم.....!

  • دریـــا ... !
  • دریـــا : [گل] امروز اگر نشد فردا میشود ....

    سلام بسیار زیبا گفتید

     

    به درستی تمام زندگی ما یه معامله ومعادله است که باید به درستی حل بشه

     

    هماره موفق وپیروز باشید دوست عزیز

    پاسخ:
    سلام
    انشاالله
    به همچنین
  • ☂بآ چــــــتری از باران ودلتنگی☂
  • در انتهای هر سفر
    در آیینه
    دار و ندار خویش را مرور می کنم
    این خاک تیره این زمین
    پاپوش پای خسته ام
    این سقف کوتاه آسمان
    سرپوش چشم بسته ام
    اما خدای دل
    در آخرین سفر
    در آیینه به جز دو بیکرانه کران
    به جز زمین و آسمان
    چیزی نمانده است
    گم گشته ام ‚ کجا
    ندیده ای مرا ؟
    پاسخ:
    متشکرم

    مرحبا ای پیک مشتاقان ، بده پیغام دوست

    تا کنم جان از سر رغبت ، فدای نام دوست

    واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

    طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

    زلف او دام است و خالش دانه آن دام ، و من

    بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست

    پاسخ:
    سلام
    ممنون
    پر محتوا بود
    امان از دست دوست
    هم خوبش و هم بدش
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی