روز های من - MY DIARY

ﻭﻗﺘﻲ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻱ;

شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۰۲ ق.ظ

ﺑﺴﻢ اﻟﻠﻪ

ﺳﻼﻡ ﻋﻠﻴﻜﻢ

اﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺭﺑ ﺎﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ و ﺳﻼﻡ ﻋﻠﻲ اﻟﻤﺮﺳﻠﻴﻦ

اﻟﻠﻬﻢ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ و ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ و ﻋﺠﻞ ﻓﺮﺟﻬﻢ.


ﺣﺘﻤﺎ ﺷﺪﻩ ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎﻳﻲ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻲ. ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮاﺏ ﻫﻲ اﻳﻦ ﺩﻧﺪﻩ ﺑﻪ اﻭﻥ ﺩﻧﺪﻩ ﺑﺸﻲ. اﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻟﺸﺘﺖ ﺭاﺣﺘﻲ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺭﻭ ﻧﺪاﺭﻩ. ﺫﻫﻨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻟﻪ . ﺭﻭﻱ ﻛﺎﻏﺬ ﻫﻢ  ﻣﻴﺎﺭﻳﺸﻮﻥ ﻣﺜﻼ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺻﻒ اﻧﺠﺎﻣﻪ ﻳﺎ اﻭﻧﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﻣﻮﻧﺪﻩ  اﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺫﻫﻨﺖ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺮﻩ اﺯ ﺧﺎﻟﻲ. اﺣﺴﺎﺱ ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻳﻚ ﭼﻴﺰﻱ ﻣﺜﻞ ﺫﻛﺎﻡ. ﻫﻴﭻ ﺣﺴﻲ ﻧﺪاﺭﻱ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﺕ ﺷﻮﻧﻪ ﺑﺰﻧﻲ. ﺑﻪ ﻳﻚ ﭼﻴﺰ ﺧﺎﺹ ﻋﻼﻗﻪ ی ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﭘﻴﺪا ﻣﻴﻜﻨﻲ و اﺯ ﭼﻴﺰاﻱ ﺩﻳﮕﻪ ﻛﻤﻲ ﺩﻭﺭﻱ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻣﺜﻼﺟﺎﺳﻮﻳﻴﭽﻲ ت ﺭﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺳﺘﺖ ﻣﻴﮕﻴﺮﻱ و ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﺭﻭ اﺻﻼ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻲ اﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ اﻧﮕﺎﺭ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺩﻳﺸﺐ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻳﺪﻥ اﻳﻦ ﺳﺮﻳﺎﻝ ,ﺧﻮاﺏ ﭼﻴﺰ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻜﻨﻲ ﺑﻮﺩ. ﺩﻟﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﻲ ﺧﻮاﺩ ﻳﺎ ﺷﺎﻳﺪﻡ ﺧﻮﺷﻲ ﺩﻝ.ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ی ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻣﺴﻮاﻙ ﺯﺩﻥ ﺭﻭ ﻣﻴﺬاﺭﻱ ﺑﺮاﻱ ﺻﺒﺢ  ﻓﺮﺩاﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺷﺪﻥ ﭘﺲ ﻓﺮﺩا . 

اﻣﺎ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ی اﻳﻦ ﺣﺎﻻﺕ ﻳﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺧﺪاﻱ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻫﻤﻴﻨﺠﺎﺳﺖ ﭘﻴﺶ ﺗﻮ. ﻛﺎﻓﻴﻪ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﻱ و ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻛﻨﻲ!ﻣﻦ ﻛﻪ اﺯ ﺩﻭﺮ ﻣﻴﺪﻳﺪﻡ اﻭﻥ ﻫﺮ ﻟﺤﻆﻪ ﺩاﺷﺖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩ.اﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮاﺕ ﻫﺮﻛﺎﺭﻱ ﻣﻴﻜﺮﺩ.اﻣﺎ ﺗﻮ ...! 


ﺷﺎاااﻳﺪ  ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻥ  ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻲ اﻱ ﺗﻮ !!!

ﺑﺮاﻱ ﻫﻢ ﮔﻲ ﺗﻮﻥ ﺻﻤﻴﻤﺎﻧﻪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻣﺎﺷﺪﻥ ﺩاﺭﻡ.ﻋﺎﻗﺒﺘﺘﻮﻥ ﺑﺨﻴﺮ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﻫﺎ

  • زندگی شیرین است با حضور آقا

نظرات  (۴)

سلام

خیلی زیبا  و مفید بود

آپم
پاسخ:
سلام
احوال شما؟
الحمدلله
بله خدمت رسیدم اما فرصت نشد نظر بگذارم.
این روزها خیلی درگیرم محتاج دعای شما سروران عزیز هستم همچنان.
سلام

ما هم برای شما آرزوی عاقبت بخیری داریم

آپم

یا علی
پاسخ:
سلام

متشکرم
یا حق
آپم!!
سلام؛

به سلامتی، خیر باشه انشاءالله :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی