روز های من - MY DIARY

فکر میکنی بتونی؟!

جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۶ ق.ظ

بسم الله

سلام و نور

بعضی وقتا که همراه با یه کاربلد  هستی و کمکش میکنی ، فکر میکنی واقعا تو هم یه چیزایی یاد گرفتی!

اما امان از وقتی که بخوای خودت تنهایی بدون اون همون کار رو انجام بدی. تازه میفهمی هیچی بلد نبودی و اصلا ازش چیزی یاد نگرفتی!

حکایت این روزهای من هم شده همین!

دارم یه جایی رو سیمان میکنم و یه جای دیگه رو جوشکاری!

میام یه قاب فلزی مستطیل شکل درست کنم بعد از کلی زحمت نگاه که میکنم می بینم شده یه ذوزنقه!!! حالا جوش هم دادم چی کنم خدااا؟!

گچ و سیمان رو که با ماله از تو استانبولی میخوام پرت کنم رو دیوار ،یه عالمه اش می پاشه به صورت خودم!

شاعر دستش درد نکنه اینجاست که میگه : ... باید   تا پخته شود خامی.

درست میگن خب.

اما خب اینارو گفتم برا کسایی که مثل من هستن و فکر می کنن آشپزی یاد گرفتن یا مثلا موتورسواری یا اصلا حل مسئله ی درس فیزیک ،......که خب بدونن که .......اگرچه ممکنه کنار یه آشپز خوب آشپزی کرده باشن یا با یه راننده خوب موتور سواری یا با کمک یه دانش آموز زرنگ ،مسئله ای رو حل کرده باشن!اما خب وقتی خودشون تنهایی بخوان اون کار رو بکنن نباید انتظار زیادی از خودشون داشته باشن      حداقل برای دفعات اول.

البته اینا شوخی بود.... من که اوستا م ماشاالله .



من همیشه میگم زندگی شیرین ه! حتی وقتی حالم گرفته اس.
همیشه میگم انتظار برای مولا هم شیرینه!
اما جدیدا!!! می خوام !!!!یه نظریه!!!!!!!!! بدم که انتظار بعضی وقتا واقعا سخت است و واقعا آدم رو به تنگنا میندازه.
تازه فهمیدم چرا منتظر واقعی برای آقا نیستم؟! البته اگه واقعا بفهمم و درس بگیرم(عالم بی عمل به چه ماند؟    به زنبور بی عسل!)


یه وقتایی منتظر میشم برای نظاره ی یه لبخند!

یه وقتایی مننتظر میشم برای یه جواب ساده .....بله /خیر

یه وقتایی منتظر میشم برای شنیدن صدایی

یه وقتایی منتظر میشم برای لحظه ای بودن درکنار کسی

یه وقتایی منتظر میشم برای دیدن کسی حتی برای یه لحظه هم که شده

یه وقتایی منتظر میشم برای یک کلیک ساده

یه وقتایی نقشه میکشم و کلی صبر میکنم و انتظار و انتظار و انتظار تا برسم به نتیجه

چقدر اینا برام شیرینه نه؟!؟!!

اما واقعا انتظار آقا هم برام به همین شرینی هست؟!!!؟حاضر میشم از همه چیز بزنم که فقط منتظرش بمونم....؟!



یه نکته از برادر کوچکتون ،امیرحسین :اگه از اون دسته آدمایی هستین که خیلی برنامه ها دارین ...شاید بعضی وقتا هم به تعابیری بهتون بگن بلند پرواز....این رو بدونین برنامه ها در کنار فعل فیزیکی ما آدما به درد بخور میشن!
پس نظریه پرداز صِرف نباشید. عملگرا هم باشین.
و نکته دیگه اینکه :از این چیز به اون چیز نباشین! کارهای پراکنده اصلا خوب نیست . متمرکر بشین روی چند تا چیز خاص!
اگه فکر می کنین استعدادش رو دارین و می تونین چندتا کار رو با هم پیش ببرین خب شاید بد نباشه به جای پیش روی موازی ، به صورت متوالی پیش برین ! یعنی یه کار رو تموم کنین بعد به بعدی بپردازین.

نمی دونم اما میگن خانم ها از مردها خیلی multi tasks تر هستن. یعنی یه مرد میتونه در یک زمان فقط رو یه چیز خاص تمرکز کنه اما خانمها می تونن همزمان روی چند کار تمرکز مناسب داشته باشن.
برای من یکی که خیلی سخته چند تا چیز رو با هم پیش ببرم.
امان خدااا!
وقتایی هست برخلاف قبل تا دیروقت بیدار میمونم ، یه جورایی اصلا بی خوابی میزنه به سرم!
خیلی ذهنم مشغوله!
قبلا خیلی بیشتر وقت میذاشتم برای ارتباطم با خدا و آموزه های دینی ، اما حالا (حالا که میگم نه الان و این روزها ،شاید 2 سالی بشه)خیلی ها رو به بهانه ی مقدمات یک مستحب که شاید برام واجب شده باشه ، دور میزنم!خدااا

امشب واقعا سوختم ، پوست صورتم سوزش خاصی داره مثل آفتاب سوختگی!



  • زندگی شیرین است با حضور آقا

نظرات  (۳)

سلام؛

اول: خیلی مرسی به خاطر راهکار مفیدی که بهم دادین، حتما همین کارو میکنم.

دوم: قبلش یه چیز دیگه نوشته بودم اما پاک کردم و بخودم نهیب زدم"مگه تو فضولی!!!" 

سوم: امیدوارم احوالات تون همیشه پایدار و آفتابی باشه [البته یه وقتایی کمی تا قسمتی ابری بودن هم لازمه، باعث طراوت میشه]

خب دیگه زیاده فضولیست؛
زیر سایه آقا پاینده باشید.

سلام؛

راستش برام سؤال شده بود چرا شما جوشکاری و سیمان کاری می کنید؟! آخه مگه جوشکار و سیمان کار نیستن؟ به قول شاعر: هرکسی را بهر کاری ساختند!

پ.ن: شاید سوال ساده ای باشه اما فضولی فضولیه دیگه، کوچیک و بزرگ نداره! 
مرسی که اجازه دادین سؤالم رو بپرسم، حالا می تونم یه نفس راحت بکشم:)
پاسخ:
سلام علیک

سوالتون رو تو وبلاگ خودتون جواب خواهم داد.
خوشحالم ،کاری نبود که همسایه!
  • با چتری از باران ودلتنگی
  • سلام  ونماز روزه هاتون زیر سایه آقامون امام زمان قبول باشه انشاالله...

    از بس که دیر نظرتون رو تایید کردم ودیر به وبلاگتون سر زدم روم نمیشه...

    جوشکاری وسیمان کاری خیلی کار سختیه ولی فکر کنم مربوط به اردوهای جهادی میشه؟!نمیدونم شاید خونتون رو این کارا روش انجام میدین!

    همین اسیب هاست که چیزی ادم یاد میگیره البته به نظرمن!
    مثلا خودم چند سال پیش یک شیرینی پنکک تابه ای درست کنم روغنش خورد توی صورتم و خیلی سوخت وجاش تامدت هابود وبعد رفت! ولی بر اثر همین اتفاق خیلی نکات شیرنی پزی رو رو یاد گرفتم!

    "عملگرا باشید" حرف  خیلی سنگینه ای کاش باشیم...

    خوشبختانه من از همون ادم هایی هستم که همزمان چندین کار رو میکنم همین الان که به شما نظر میدم مشغول به کارهایی هم هستم!

    ببخشید ولی به نظر من کماکان زندگی تلخه.. تلخ تلخ...این همه مشکل دور وبرت...فقط گاهی یه اتفاق خیلی کوچیک وبی ارزش وزود گذر برات میفته که شادت می کنه ومیگی زندگی فوق العاده است!!!!!!!!!!!

    سحری ها وافطار ملتمس دعاتونیم
    پاسخ:
    سلام

    اشتباه برداشت نکنین ها ،،،زندگی همچنان شیرین است حتی با سختی هاش و گرفتاری هاش!
    به حرفها و نوسته های شما هم نمی خوره همسایه!که از زندگی ناراحت باشین و غمگین!

    محتاج دعا هستم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی