روز های من - MY DIARY

انتخابات .....از سربلندی تا اضمحلال

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۴۰ ب.ظ

بسم الله

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

(این مطالب رو داشتم اواخر مناظره سوم می تایپ ایدم اما تا کاملش کنم طول کشید و مجبور شدم شب زنده داری کنم........ اما این مطلبم رو بنویسم و منتشر کنم به امید عنایتی از سوی پروردگار متعالم.)


سلام بر ما،

مایی که حق انتخاب از بدو تولد تا لحظه ی مرگ ،در تمام پیچ و خم های جاده ی زندگی همراه ماست.


بحث ،بحث انتخابات ه . اون هم از نوع ریاست جمهوری ش .(با شورای شهر، اینقدر کار ندارم.)

امروز ،همه خوب میدونن که شرکت در این انتخابات بزرگ.....واجبـــــــــــــــــــــــــــــه.دلایلش هم متعدد و منطقی است که جای بحث نداره همه بهشون واقف اند.


امسال خیلی برای انتخابات دلم گرفته است. شرایط خیلی سخت تر و بحرانی تر از سالهای قبل شده و من باید رای بدم.

باید یه جوری رای بدم که، باید یه جوری اصلح رو انتخاب کنم که، باید کاندید اصلح رو به نحوی تبلیغ کنم که ...

آره همه تو این کار سهم داریم. فردا روز ،اگه دولت انتخابی ما روی کار آمد و صالح بود که همه ی ما از لذت دنیوی و اجر اخروی محظوظ خواهیم بود ولی خدای نکرده اگه طاغوت بود یا صالح نبود،کار همگی مون زار خواهد بود .در این دنیا، زندگی ناشایست و در آخرت عذاب الهی نصیب مون خواهد شد.

یعنی یه جورایی  تر و خشک مون با هم خواهیم بود. با هم خواهیم بالید یا با هم خواهیم سوخت.

مناظرات امسال از یه طرف خوب تر بود که نامزدها رو زیاد با هم درگیر نمی کرد که همدیگر رو تخریب کنند و از طرف دیگه چون مناظره 2 به 2 زیاد نداشت ، نمی شد به خوبی، من که از این نامزدها چیز زیادی نمی دونم با خلق و خو شون آشنا بشم .برای من به شخصه خیلی مهمه بدونم آیا نامزدم  (به این میگن بازی با الفاظ ... ! ) زود عصبی میشه یا نه ؟ کینه به دل می گیره یا نه ؟ جبهه می گیره یا نه ؟ حاضره فرد مقابل رو خراب کنه ؟ تا چه حد زندگیش رنگ خدایی داره ؟ چقدر جرات داره ؟ پر رو هستش یا کم رو یا اینکه سرجاش هم پر رو میشه و سرجاش مظلوم ؟ اینکه صداقت داره یا نه رو با 10 روز مصاحبه و مناظره ...من یکی که نمی تونم بفهمم،چرا که خوب به خاطر دارم از دبیر جدیدم تعریف کردم و به مرور فهمیدم که اونی نبودن که به نظرم رسید.

ای کاش این نامزدها، خانواده و مشاور شون رو هم میاوردن جلو دوربین...تا ما اونا رو هم ببینیم.

نمیدونم...انتخابِ سختی یه!

اما یه چیز رو خوب می دونم مرحبا به آقایان غرضی و حداد.

آقای غرضی ،حرفاشون صحیحه اما کمی مسن هستن.یه جورایی هم به نظر میرسه برنامه خاصی ندارن و خوبه که رُک هستن و به نظرم هوای اسلام رو حسابی دارن.

آقای حداد ،خب خوب با ادبیات فارسی و عرب آشنایی دارن،سالهای زیادی تو مجلس بودن ...کتابها تالیف کردن اما به نظر میاد جسارت لازم رو نداشته باشن برای فریاد زدن.


آقای پناهیان خیلی به جنبه ی معنوی و خدایی بودن و اعتقادات رییس جمهور آینده تاکید می کردن.


آقایان عارف و روحانی ،از حرفاشون فهمیدم ظاهرا همونطور که حدس می زدم اصلاح طلب هایی از نوع بزرگانشون هستن. این بنده خدا ها هرکاری بکنن و هر چی بگن از خوبی هاشون ...من یکی بهشون رای نخواهم داد ... می ترسم مثل بزرگانشون بشن ....

من چیز زیادی از ریاست جمهوری های قبلی(بزرگانِ آقایان .....که سنگشون رو بر سینه می زنند) خاطرم نیست .(خب کوچک بودم و دنبال آب نبات چوبی بزرگتر و بیشتر.....)

ولی وقتی برام یادآوری میشه یا دیگران بازگو می کنن همیشه کنار تمام خوبی هاشون ،به اسم آزادی و ارزش به خانم های عزیزمون یه چیزایی دادن که اصلا نمی خوام ببخشمشون. خدا خودش میدونه با اونا.

من همیشه گفتم و باز هم میگم، نمی خوام کسی رو مقصر بدونم اما می گم:

خانم های ما رو به بهانه های واهی از خانه ها کشیدن بیرون. به بهانه ی هم ترازی با آقایون ،به بهانه ی حقوق پایمال شده شون، به بهانه ی  حقوق بشر و مُساوات و برابری ،به بهانه ی فرصت یافتن برای بروز استعداد ، به بهانه ی رای آوردن(نگاه می کردم به منشور آقای رضایی -همون ویکی رضایی- دیدم شهر تهران حدود000 ,8,000 جمعیت داشته سال1390 که نصف بیشترش خانم هستن )و به بهانه های دیگه

البته فکر می کنم بشه جای کلمه ی "بهانه" از "توهم و طمع" هم استفاده کرد.می دونین چرا؟

چون آدم ها فطرتا بی نهایت طلب هستن و هر چیزی رو به اندازه ی حداکثری می خوان شدید.

وقتی خانمِ ما نگاه کنه به گذشته ها و به تاریخ ببینه که در زمان پیامبر(ص) چه به سر دختران معصوم می آوردن، بیاد جلوتر یا بره عقب تر ...زیاد فرق نمی کنه می بینه دختر و اصلا جنس زن بهای زیادی بهشون داده نمی شده. بعد خب یه سری آدمها و یک سری جریانها میان این حس فطریِ کمال طلبی و بی نهایت طلبی رو در وجود این بزرگواران (خانم ها ی این کره خاکی) بیدار می کنن .دستشون درد نکنه که روشنگری می کنن و کمال خانم ها رو می خوان انشاالله...اما چرا بدون توضیح؟ چرا بدون روشنگری و مقدمه چینی این کار رو کردند و می کنن؟

در این اثنا خیلی از خانم ها هم میان با خودشون حساب کتاب می کنن می بینن ...دست مریزاد  درسته ... ما که تو تاریخ این جور مهجور موندیم حالا اینا می گن ما به شما آزادی می دیم ،رای و نظرتون رو محترم می شمریم و ...

حالا چرا می گم "توهم و طمع"؟؟؟

چون خانم ما (بعضی هاشون ) خودشون و جایگاهشون رو درست نشناختن.متوجه آیه ی "همسرانتان را از خودتان آفریدیم تا اینکه با هم انس بگیرید و آرامش یابید..." نشدن. حالا فکر می کنن اگه مثل من نوعی سوار موتور بشن یا در تیم دوچرخه سواری با یه مربی آقا، مدال جهانی بگیرن با ما مردان هم تراز می شن(مثلا میشن عین ساعی یا تختی یا رضازاده و افتخار آفرین میهن اسلامی....! ای داد به قول مهندس غرضی ...ای داد بر ما که گذاشتیم چه بر سر ملت مون بیارن! )(جا داره همین جا وسط کلام از خواهرهای علاقه مند به موتور و دوچرخه و برادرانی که از روی تمایل ،نوامیس شون رو تَرکِ موتور سوار می کنن در خواست کنم به حدیثی توجه کنند که زنان را از نشستن بر زین (یا هرچیز مثل زین اسب...)منع میکنه باید از پیامبر ص باشه اما علم ندارم.)

یا مثلا اگه برن بیرون خونه و کار کنن و مثل مردها جسم و روحشون رو خسته کنن با ما هم شان میشن.

یا اگه های دیگه

اما خدا خودش شاهده که این بنده خدا ها دارن اشتباه می کنن ای کاش یه نگاهی به زندگانی حضرات فاطمه زهرا (س) یا زینب س یا خدیجه س یا مریم س یا  ... بیاندازن.

ببینن وقتی سخن از مساوات به میون میاد و از اینکه بهترین مردم، پرهیزکارترین آنهاست نزد خداوند منظور این نیست که عینا خانم ها و آقایان عین هم عمل کنند یا تکالیف و وظایف یکسانی داشته باشند. 

چرا نمی اندشند به اینکه آنها هستند که بار مادر بودن و حمل فرزند را به دوش میکشند؟ چرا نمی اندیشند که ...

وقتی زنی ،این چیزها رو نبینه ...اون موقع است که توهم برش میداره و طمع میکنه که با انجام امور اینچنینی (یه جورایی مردانه)اون مساوات و برابری رو به شکلی که براش ترسیم کردن ایجاد کنه و بهش برسه...!

و امان ................   .

امان از اینکه با اینکار یه تلنگر اساسی میزنه به تعادل دنیا ،به کانون خانواده،به جایگاه والای تربیت فرزندان و البته خیلی چیزای دیگه هم هست که در این بین از بین میره و حیف میشه .(کلی حدیث در این باب داریم ها!!!!!)

اینا رو گفتم که بگم آره من میترسم ....از چی؟

خب معلومه ...تو این وضعیت هر کی روی کار بیاد ...باید چندتا کار اساسی بکنه :

مثلا از مهمترین هاش میشه به ثبات ارز و کاهش تورم  و مسکن اشاره کرد یا سیاست خارجی و البته تحریم و وضعیت هسته ای کشور.

به نظر من (ادامه جواب سوال "از چی می ترسم؟") هر کدوم از این بزرگواران که بیاد سر کار ،با توجه به تجربه و آشنایی با رئیس جمهور های قبلی و دیپلمات های با تجربه می تونه کم و بیش این مسائل رو یه جورایی بهبود ببخشه انشاالله....ولی......

ولی به نظرم هر کسی از این ها نمی تونه اوضاع روانی خانواده ها،نابه سامانی ها و ضدهنجار های عرف و مُد شده رو از فرهنگ مردم ما به خصوص جوانان پاک کنه.


انشاالله همه مون با وضو بریم پای صندوق های رای و به اصلح ترین فرد رای بدیم.

(این فریضه ای است که 4 سال یکبار واجب میشه و قضا هم نداره ...حواسم باشه!!!)


یا حق

  • زندگی شیرین است با حضور آقا

نظرات  (۳)

سلام امیر اقا

چقدر زیبا وآگاهانه سخن گفتید انگار حرف دل خودم بود که شمرده شمرده میخوندم بدون اینکه یک (و) جا بندازم..

بعد از مناظره ها مخصوصا در مورد آقای غرضی من به این نتیجه رسیدم به ایشون احسنت گفتم که لااقل اگر برنامه ای ندارند اما آگاهانه حرف میزنند درست مثل یک پدر بزرگ که صلاح خاندانشو میخواد

حرفهاتون قشنگ ودرست بود مخصوصا مطالبی که در رابطه با خانومها فرمودید کاش زنها قدر خودشون رو بدونند اگر درک کنند که زن ریحانه خداست تن به هیچ ذلتی نخواهند داد به هیچ ذلتی..

 دیروز در شهرم شاهد صحنه هایی بودم که دلم به درد اومد دخترانی که شاید واقعا از روی نا اگاهی وجهالت برای تبلیغ کاندیدای مورد نظرشون کارهایی میکردند که اصلا در شان یک زن مسلمان وشیعی نیست فقط میتونم بگم متاسفم

اینم راست گفتید که این دوره رای دادن کاری بس سختتراست تا اونجا که تونستم تحقیق کردم و خدا خودش کمکم کنه تا به نتیجه ای که باید برسم اصلا خودش هدایتم کنه به سمت حق وراستی ..

 

جمله اخرتون ناب بود چقدر زیبا گفتید

منهم حتما با وضو پای صندوق های رای حاضر میشم وحتما رای خواهم داد تا قضای این فریضه واجب بر گردنم نماند ومدیون خون شهدا نباشم

 

اسمان دلتان پر از عطر خدا باد

 

پاسخ:
سلام علیکم
انشاالله همینطوره که شما فرمودین
به همچنین
یا علی
سلام؛
متن جالب و قابل تأملی بود.
من از خودم شوع می کنم، من هم قبلا دنبال چنین توهمی بودم، آزادی برابر با مردان، اما تعریفم از آزادی غلط بود، چون اونقدر که به غرب نگاه داشتم، به ایران خودم، تاریخ مملکتم و ریشه های اسلامیم بی توجه بودم.
اما حالا خوشحالم که همچنان ایرانم و مفتخرم به ایرانی بودن، ایرانی که تنها برابر همه دنیا ایستاده، این هم نوعی برابری است :) و من آزادم البته در محدوده ای که دین برام قائل شده، من در جامعه هستم اما نه مثل یک مرد و نه صرفاً به عنوان یک زن بلکه به عنوان فردی از افراد جامعه به دور از جنسیت، این طوری هم خودم راحتم و هم دیگران. 

اما دختران و زنان امروز ایران ما در توهم رویای آمریکایی، زندگی می کنند، به قول استادمان همه را باید شش ماهی بفرستیم آن ور، آن وقت همه تازه قدر نعمتی که داشته اند را می فهمند و با رغبت باز می گردند. (تنها آزادی پوشش نیست، که اگر این بود نیمی از فامیل من و خیلی های دیگه الان اونطرف بودن. اما متأسفانه خیلی ها قدرت درک این مطلب رو ندارن و همه چیز رو از قاب شبکه هایی مثل جِم و فارسی وان و من وتو و ... می بینند)

حالا چه کسی می تواند این فرهنگ کرم خورده سی ساله را ترمیم کند و کرمی که به جان این ملت افتاده را دور بیندازد، چه کسی می تواند این طول سی ساله را در عرض چهارسال طی کند؟

مسلماً مردم هم باید بهتر ببینند، بیشتر مطالعه کنند و صرفاً متوقع نباشند.

توکل به خدا همه چیز کم کم رو به راه می شود.

{خیلی حرف زدم، ببخشید}




 
پاسخ:
سلام علیکم
خانم "سودوکو"
خوشحالم این رو می شنوم.
توکل و حرکت مردمی---->انشاالله همه چیز درست می شود.
ممنون
و من الله توفیق
  • با چتری از باران ودلتنگی
  • سلام علیکم چند روز پیش در حال نوشتن نظر بودم برای این پست که برای یک صدم ثانیه برق رفت و تمامی نظری که داشتم می نوشتم نا پدید شد! اونقدراعصابم بهم ریخت...! چ تحلیل های سیاسی که ننوشته بودم...! باز شروع کردم که بنویسم دیدم همه شون از یادم رفت...!
    پاسخ:
    سلام علیکم
    خیر باشه.
    در هرصورت متشکرم.
    انشاالله سری بعد
    یا حق
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی