روز های من - MY DIARY

۱۱۳ مطلب با موضوع «رهگذر عمر» ثبت شده است

تا حالا فکر کردیم چرا خدا بیشترین ثواب ها رو به سخت ترین کارها میده؟!

چرا ؟!

تا زحمت و رنج نباشه ، خوبی و ثواب و خیر   معنا پیدا نمیکنه!!
یا امام سجاد(ع)

بسم الله

روی حرفم وای می ایستم چون

1- حرف زدم و

2-من خوش قول هستم

3- خدا هم خوش قول ه --- به وعده هاش عمل میکنه---

4- به برنامه ریزی دیگران با توجه به حرفم احترام میگذارم


یا امام حسین (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین

و صل علی محمد و آله الطاهرین و عجل فرجهم

شده تا حالا ....؟! ببینیم دوستی یا عزیزی داره کار اشتباهی می کنه ...!(بر خلاف روال همیشه<---به این قسمت عنایت داشته باشیم--)

تا حالا سعی کردیم اون موقع چیزی بهش نگیم!

خیلی سخته ...نه؟!! اینکه ببینیم عزیزمون داره کار اشتباهی میکنه و آگاهش نکنیم.

خیلی سخته باید هی خود خوری کنیم و هی با خودمون کلنجار بریم.میدونم سخته... آخه از یه طرف خوبیش رو میخوایم و از یه طرف میترسیم مبادا خدای نکرده تکرارش کنه!!

اما به نظرم اینکه خدا "ستار العیوب" هستش و "غفار الذنوب"---- یعنی اینکه باید در رفتارمون یه کم تجدید نظر کنیم.

خب آره... امر به معروف و نهی از منکر هم شرایط داره.نه؟! مثلا یکیش این که باید احتمال تکرار اون رفتار رو بدیم و بعد امر و نهی کنیم.

به  نظرم آدما وقتی کار بدی می کنن(توجه کنین گفتم کار بد... یعنی اینکه باید برای اون شخص ، این کار در ردیف کار های بد و ناشایست تعریف شده باشه---- پس اگه گل پسری با اینکه 20 و چند ساله هست ، هنوز از پدر درخواست پول توجیبی میکنه،یعنی اینکه این درخواست و این رفتار برای او یک هنجار تعریف شده چه آگاهانه و چه ناآگاهانه و او این کار رو بد نمی دونه---و احتمالا خانواده اش هم این کار رو بد نمی دونن.)(ادامه ...--->)خودشون متوجه این امر هستن و هی به اطرافشون دقت میکنن که مبادا کسی بویی برده باشه...! حالا اگه من به اون دوست خوبم ،دقیقا بعد اون عمل ناشایست (با در نظر گرفتن مکان مناسب برای بازگو کردن این مطلب با او...)،تذکر بدم ---فکر کنم کار خداگونه ای نکردم.

فکر کنم بهتره چند بار اول رو ندید بگیریم.و بعدا اگه تکرار شد ،خوبه در یک زمان و مکان مناسب، بیایم و باهاش حرف بزنیم...

و فکر کنم بهتر باشه اصلا به خود اون رفتار اشاره ی مستقیم نکنیم

مثلا اگه شخصی اهل نماز و روزه ، یکبار نمازش قضا شد و ما هم متوجه شدیم ...بهتره اون موقع یقه اش رو نگیریم(آخه خدا ستار العیوب ه) خب خوبه تو حرفامون با دیگران در حضور او یا حتی مستقیما با او ،به ثواب زیاد نماز اول وقت و اینکه باعث میشه آدم قدرت نه گفتنش به امور دیگه در مقابل نماز و خدا زیاد بشه اشاره کنیم یا حتی ثواب خواندن نماز به جماعت یا از بدی ترک نماز و دور شدن برکت از مال و روزی به واسطه ی اون اشاره کنیم...

بله فکر کنم خودش متوجه بشه.

خوبه دقت داشته باشیم بعضی اوقات طرف مقابل برای جبران آبرویی که از او شاید به نوعی بردیم میاد و به رفتار ناشایست خودش ادامه میده که متذکر رو آزار بده...

پس چه خوبه در این مواقع گناهان زیاد  و خوبی های کم خودمون رو به یاد بیاریم  و مثل خدا و اولیای الهی ندید بگیریم و در یک وقت و مکان مناسب به خوبی موضوع رو بیان کنیم شاید 1 ماه بعد.

یاد بگیریم خودمون رو بشکنیم ولی مومنین رو نه!انشاالله

فعلا شما همسایه های خوب و گرامی رو به خدا میسپرم . زندگی خدایی ای رو براتون آرزومندم  

یا امام حسن (ع)



بسم الله

سلام علیکم، دوستان سرزنده و مومنِ"زندگی شیرین است با حضور آقا"

هوای تهران به نظر میرسه بهاری تر داره میشه و البته با این صداهای ترق و توروق شایدم داره چهارشنبه سوری تر میشه...

چهار شنبه سوری ،رسم خوبی ه ، به شرطی که مزاحمتی برای کسی نداشته باشه!!! نه؟این طور نیست؟!(به قول اصحاب رسانه ، چهارشنبه سوزی اصلا خوب نیست چهارشنبه سوری هستش که خوبه!!!!!)

چی از این بهتر که دور هم جمع شیم ،و با هم توی هوای نیمه بهاری گل بگیم و گل بشنویم، یه کوچولو هم به آتیش نگاه کنیم و شایدم چند باری از روش پریدیم و آره دیگه دورش حلقه زدیم و اون سیب زمینی آتیشی ه رو خوردیم

(حواسمون به پیرمرد و پیرزن های فامیل هم باشه ! اونا به گردن ما و مادر و پدرمون خیلی حق دارن، همیشه چشم به راه هستن که یکی از دختر پسرا یا شاید نوه و نتیجه ها بیاد و سری بزنه بهشون!

شاید ما ها یه کم بد شدیم،؟! نه ؟! خب من از قدیمی ها زیاد شنیدم که قدیم ها زیاد به هم سر می زدن زیاد مهمونی می دادن زیاد به هم کمک می کردن مثلا اگه پسر کسی میرفت سربازی همه خانوم های فامیل جمع می شدن که آش بپزن و به مادر اون پسر دلگرمی بدن خلاصه تنهاش نمی ذاشتن!

اما الان مثلا تو این شهر شلوغ و به اصطلاح متمدن با آدمک هایی مثل من که شب ها،خودشون رو کوک می کنن تا فردا بتونن تا آخر وقت تیک تیک کنن..... یه جورایی از یادم رفته که چقدر صله رحم مهم ه چقدر با هم بودن مهم ه!

بیاین اگه یادمون رفته این چیزا رو .....دوباره یاد اون روزای خوب با هم بودن بیفتیم و این بار خوب شروع کنیم .... آره دیگه یعنی اجازه ندیم دوباره به درد فراق و جدایی و ... دچار شیم)

و چقدر عالیه با هم بودن :

با خانواده ی خودمون بودن.---> کمک به برادر و خواهر ،ساعاتی رو ر کنار خانواده بودن و حرف دل گفتن، کمک به مادر مهربان و      پدرِ      از خود گذشته

-  با فامیل ها بودن.--> میمانی های دوره ای که بهانه ای میشه برای دیدار هم دیگر و البته دانستن مشکلات هم

با دوستان بودن.---> دوست اصیل و خوب ، دوستی که امانتداره و صادق، اونی که خوبی هاتو بیشتر کنه و ازز بدی هات بکاه ه،

     اونی که همیشه با تو بمونه حتی وقتی که تو اصلا حال و حوصله اون رو نداری!----آره اون ارزشش رو داره که تو باهاش دوســـتی کنی!

با غریبه ها بودن.---> تا حالا نون داغ به یه غریبه تعارف کردیم؟ یا به بچه هایی که از کنارشون رد می شیم گفتیم سلام خاله یا سلام عمو؟(آره دیگه باید خودمون رو به صفات خوب زینت بدیم بعد بقیه رو مثل این گل های کوچولو و پاک، غیر مستقیم به اون ها دعوت کنیم...)ببینین لازم نیست کار خاصی بکنیم! فقط کافیه بچه نسبت به ما یه حس خوب پیدا کنه! (بچه ها پیچیدگی های بزرگتر ها رو ندارن!)حالا می خواین با یه احوال پرسی داغ دغ یا اینکه دست کشیدن به سرش یا شایدم دادن یه شکلات یا شایدم اجرای یه مسابقه ی کوچولو (قرآن بخوون یا شعر و بعد جایزه بگیر !!!(جایزه ش هم یه چیز کوچولو شاید یه مداد یا شاید یه گل سر یا یه ماچ به یاد موندنی!!!!))

دوستِ خوبِ امروز ،،،،،،،همون غریبه ی دیروز بوده ...یادمون باشه!!!!!!

- با بزرگتر ها بودن. --->مادر بزرگ و پدربزرگ و دیگر بزرگا رو از یاد نبریم

همه رو گفتم اما....................................... ما ها که بنده های خوبی هستیم ....خوبه با خدا و ائمه هم باشیم.---> آره دیگه خیلی راحته که بشینیم خوشی هامون رو با اونا هم زمزمه کنیم بگیم براشون که چقدر زیبا و شگفت آور در کارهامون موفق شدیم

بگیم که واقعا خوشحالیم که بنده و دربند خدای جهانیان ایم. بگیم که امام زمان (عج) دستت درد نکنه بابت این همه چیز و نعمت های فراوون که از خدا میگیری و به ما ارزانی میداری.(مگه او واسطه ی روزی مخلوقات نیست؟!)و اگه مریض شدیم یا برایمان مشکلی پیش آمد ، با خدا و ائمه اون رو در میون بذاریم(مگه خدا از مادر به آدمی مهربان تر نیست و از رگ گردن به او نزدیک تر ... و مگه پیامبر ما حضرت محمد (صلی الله علیه و آله )مهربان ترین پدر برای امّتش نبوده و نیست)


بسم الله النور و هو نور علی نور
سلام علیک ، همسایه محترم، خواهر گرامی
کم سعادت بودم مدتی مدید و به ندرت می تونستم به وبلاگ همسایه های خوبم چون شما سر بزنم
ماشاالله چه پست های (به قول خودتون حرف های شماره بندی شده...!) پر محتوایی...
با اینکه خیلی سرم شلوغه و اومدم فقط بگم منظورم از "آقا"، امام زمان (عج) هستن ...به خودم اومدم دیدم چند تا پست آخرتون رو خوندم.
الحمدلله
حرف آخر تون واقعا سوال و جواب جالبی بود و آموزنده.
و گفتین "آقا" رو ملموس تر توضیح بدم...
بله حتما
اول از نکته سنجی تون تشکر میکنم
بنده آدم خیلی فراموشکاری هستم
سعی میکنم اگه قراره چیزی فراموشم نشه-- که بازم میشه-- حسابی تو  زندگیم تکرارش کنم
خب توی نمازها و بعدشون دعا برای سلامتی و فرج و بودن در زمره ی اصحاب او
همونطور که گفتین اگه اتفاق خوبی رخ داد ،تشکر از خدا و ولی او که همون امام زمان(عج) هستن و اگه اتفاق به ظاهر ناخوشایندی رخ داد برای صبر و البته تشکر از بابت اینکه شدید تر و سخت تر هم می توانست باشه که نشد خدارو شکر.
صلوات در طول روز در مواقع مختلف و با "عجل فرجهم"
درکل از خدا می خوام که همه اوقاتم رو با ایشون و به یاد او و با حضور او سپری کنم انشاالله.
اگه دقت کنین عنوان و امضای وبلاگ در سایت های دیگه "زندگی شیرین است با حضور آقا" هست نه ظهور!
خیلی از دوستان رو میبینیم خیلی دعای فرج میکنن اما انگار تا امام ظهور نکنن همه باید ناراحت باشن و هر جمعه غصه بخورن...!
من هدفم این بود که شاید تلنگری بشم برای دوستان تا از "حضور آقا" استفاده بیشتری بکنیم تا از "ظهور آقا".(چه بسا عمر ،قد نداد)
موفق و موید باشید
زندگی تان سرشار از بالندگی
یا حق

سلام

و زندگی همچنان شیرین است...

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان و العصر.

الهی رضاً برضاک.

اللهم انی اسألک خیر ما سألک عبادک الصالحون.

بفرمایین چای آلبالو...



بسم الله النور و هو نور ...
سلام دوستان گرامی
احوال تون چه طور هستش؟؟؟
خیلی وقت بود نمی شد مطلب جدید بذارم..
ما انشاالله عرصه رو خالی نمی کنیم ها!!!( به قول رهبر جبهه فرهنگی ....هان؟)
خب داره نزدیک عید میشه و کار ما ...
داریم شبانه روزی کار میکنیم رو سفارش مشتری هامون. دعا بفرمایین بد قول نشیم و جانب اعتدال و انصاف رو همیشه رعایت کنیم؛
دیروز خداوند باز هم لطف بی کرانش رو بر من جاری کرد
صبح رفتم زنجان و بعد از ظهر تسویه حساب کرده از دانشگاه زنجان برگشتم تهران ...باورم نمیشه شب خونه بودم.
جا داره همینجا از خدای مهربونم یه بار دیگه تشکر کنم.
(خدایا آداب شکر گزاری رو خودت به ما یاد بده)(خیلی بده خیلی از ماها هنوز خوب بلد نیستیم تشکر کنیم نه از خدا نه از بنده هاش!
بله خب بنده ها واسطه نعمت رسانی خدا هستن دیگه...! پدر و مادر و امام زمان(عج) هم یکی از مهم ترین بنده های خدا...!)
کار تسویه حساب دانشگاه یه جوری یه شاید حدود 12 نفر باید امضا(ی دیجیتالی--اتوماسیون ه دیگه--) بزنن حالا دستگاه یکی خراب شه ، یا یکی مرخصی باشه ....کارت انجام نمیشه!
اما خدا ...نمیدونم شاید به واسطه دعای خیر والدین باشه (که به احتمال زیاد هم هست...)همه چی رو ردیف کرد
از مدیر گروه پر کار عزیز که تو دفترشون نبودن و تو راهرو زحمت کشیدن بنده رو شرمنده کردن و با یه کامپیوتر دیگه امضا زدن.
از اون آقایی که همه ازش بد میگن و تا حالا همیشه کارای من رو تو دانشگاه راه میندازه با اینکه وظیفه ی ایشون نیست ...
از خرابی سیستم اتوماسیون کتابخونه مرکزی که اون خانم مسن لطف کردن و گفتن شما برین ما هر وقت سیستم مشکلش برطرف شد براتون امضا می کنیم ....منم تا امضاهای دیگه رو بگیرم برام اون امضا رو زده و فرستاده بودن
از اون  خانم تو امور رفاهی که فیش واریزی رو به من دادن ولی وقتی رفتم نبودن و همکار محترمشون کار من رو راه انداختن با اینکه موظف به اینکار نبودن.
از سرپرست خوابگاه که لطف کردن...باید میرفتم شهر (آخه دانشگاه زنجان 10 کیلومتر بیرون شهر هستش) تا 14000 تومان بریزم
و ایشون گفتن من برات میریزم و با من نقدی حساب کردن ...هرچی هم گفتم شما این 15000 رو بگیرین..فقط برا کرایه تاکسی اونم نه برا وقت و محبتتون ... و بازم نپذیرفتن.
از اون خانم همیشه مهربان انتشاراتی که ماشاالله همیشه با مشتری ها مودبانه و صبورانه و محترم برخورد میکنن.(آخه منم خودم کاسبم یه جورایی میدونم بعضی وقتا واقعا نامناسب برخورد میکنم...انشاالله خدا خودش امور ما رو اصلاح بکنه..اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین)

خلاصه این پست رو مینویسم شما دوستان هم دوباره یاد نعمات خدا بیفتین و یه شکرگزاری ویژه از خالقمون داشته باشیم انشاالله
امام زمان (عج)عزیز متشکرم.
مادرجان فاطمه خانم ممنون.
مادر و پدر فداکارم ممنونم.
برادر و مادربزرگ مهربانم متشکرم
قطار و اتوبوس ممنون
آقای راننده متشکر
برادرا و خواهرای گرامی توی دانشگاه متشکرم
لقمه های خوشمزه ی مادر ممنون
و کارت دانشجویی عزیز ممنون برای 4 سال متمادی خدمت رسانی
و ممنونم از تو ای دانشگاه و کادر خدمت گزارت
از همه کس و همه چی ممنونم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام همسایه ها و میهمانان گرامی

چه خبرها؟

انشاالله همه خوب و سلامتید...

-----------------------------------------------

این معادلات زندگی - با اینکه من عاشق ریاضی ام - اما بعضی وقتا انگار هرچقدر سعی میکنی ،هرچه قدر دوگوله ها تو بکار میگیری و هر قدر مثل ای کی یو سان می شینی و دینگ دینگ می کنی، آخرش هم حل نمی شن. اونجاست که به یکتایی خدا پی می بری و میگی خدایا شکر !!!!واقعا که جای حق نشستی خداجون!

بله ... .

بچگی عادت داشتم تا اتفاقی برام می افتاد چه خوب یا چه بد ، مینشستم ریشه یابی اش می کردم و میدیدم این نتیجه کدوم کار می تونه باشه!

نتایج خوبی هم گرفتم! چیزی که به قولی تو دبیرستان بهش می گفتیم درس"آیین زندگی"...

مثلا اینکه اگه به چیزی معتقد باشیم(به درستی و غلط بودن ش) حالا بیایم و بر خلاف اون اعتقادمون کاری کنیم---->>عذاب وجدان میگیریم ...دیگه به خدمت تون عرض کنم دل درد می گیریم و قس علی هذا .

ببینین مثلا اگه شما معتقد باشین که وفای به عهد، از الزامات و مهمات هستش. حالا دیر برین سر قرار  یا مثلا گفتین جنسی(کالایی) رو 5 قِرون می فروشین ،حالا طرف رفته پول آورده بخره ، و شما در این بین فهمیدین خودتون اون جنس رو 5 قرون خریدین و اشتباه قیمت دادین(بگذریم از تبصره دینی...که اگه خریدار یا فروشنده در معامله ای ضرر کنه ، با شرایطی می تونه معامله رو فَسخ کنه) ، یا وقتی که اعتقاد داری به ماشین پارک شده تو خیابون نباید تکیه داد شاید شلوار یا کیف مون ،(مثل شلوار لی های قدیمی که روی جیب عقب معمولا یه چیزای فلزی برقلمبیده ای داشت شبیه دکمه قابلمه ای )لبه ی تیزی داشته باشه و روی ماشین مردم خط بندازه....

آره حالا اگه به چیزایی مثل اینا اعتقاد داشتی و خدای نکرده سهوا یا عمدا مرتکب شدی، اون موقع است که "درد، غم " میاد سراغت...

همینطور اگه اعتقاد داشتی مثلا دستگیری از مردم یا هم نشینی با دوستان خوب یا رساندن پیر مردی که دستش رو به نشانه ی ایست جلوی ماشینت تکان میده به مقصد یا مدارا کردن با بدهکار کارای خوبی هستن.........حالا اگه انجامشون بدیم می تونیم ببینیم نتیجه ی خوبش رو البته اون قسمت جزئی ش رو تو این دنیای کم ظرفیت و فانی.

به نظرم این همون فلسفه ای است که تو دادگاه و البته تو دین مبین خودمون - اسلام - ، میگن " جهل " !!!!

بذارین یکی از بدترین و خبیث ترین جرم ها رو مثال بزنم.... شرمنده ،دوستان خوبم، مثلا اگه فرد زانی در دادگاه بگه من نمیدونستم جزای زنا ، این هستش و از حکمش بی خبر بودم، اون موقع دیگه سنگسار نمیشه(شرایط زیاد داره ---فقط مثال بود).


نمیدونم تا اینجا متوجه شدین چی میخوام بگم یا نه .... همه حرفم اینه که "علم به امور" برای آدمی وظیفه ساز هستش.

تا وقتی من از امری بی خبر هستم ، کسی کاری با من نداره...همانطور که خدا (احتمالا) یخه ی آدم های اولیه رو نمی گیره بگه چرا نماز نخوندین یا چرا بدن خودت رو از نامحرم نپوشوندین(من که تصور خاصی از این بنده خدا ها ندارم جز یه آدمایی درشت هیکل ، که بیشتر با اشاره با هم ارتباط برقرار می کردن(زبان اختراع نشده بوده دیگه...)و البته چند تا برگ بزرگ که به عنوان پوشش استفاده می کردن ).

بخاطر همینه که میگن جزا و عِقاب کارهای یه عالم از یه آدم عادی خیلی شدید تره .یعنی کار خوبش مثلا 2 برابر بیشتر جایزه داره و عِقابِ کار بدش هم 2 برابر بیشتر از مردم عادی ،شدت و سختی داره.

اصلا گریه های امیرالمومنین(ع)و تمام 14 معصوم (علیهم السلام) و همه طاهرین برا همین بوده، برا علمی که اون ها داشتن و من حقیر ،کسب نکردمش.

اما واقعا بعضی وقتا انگار نمیشه حل کرد این معماها رو و این معادلات سطح بالا رو....

و چه خوب    جواب این معادلات ، به دست پینه بسته ی یک رفتگر یا خیاط یا بقال یا... حل میشه بدون دانستن علم ریاضی.!!!


سلام به همه دوستان خوب و محترم

یه خرده کم پیدا شدم ...میدونم...به روی خودم هم میارم...
چند جلسه ای هست توفیق پیدا میکنم تو جلسه سخنرانی آقای پناهیان شرکت میکنم.
تو این چند جلسه خیلی صحبت ایراد کردن پیرامون جماعت منافقین...
اینکه آی مردم اگه میخوای تعجیل در فرج آقا مون صورت بگیره... ببینین یکی از موانعش کفر بود که به حمدالله تو همون سالهای اول ورود اسلام به جامعه عرب ریشه اش کنده شد تا جایی که جنگهای آخر پیامبر به این صورت بود که پیامبر و اصحاب می رفتن برای جنگ و به قول آقا پناهیان میدیدن دشمن نیومده سر قرار...! حالا یکی دیگه از موانع ظهور آقامون(عج) رو نفاق و منافقین بیان کردن.
میگفت: توی نهج البلاغه تو نامه ی اگه اشتباه نکنم 31 ،امیرالمومنین فرمودن:"عَلیُ یَعسُوبُ المُومِنینَ وَ المالَ یَعسُوبُ المُنافِقینَ"
در بیان توضیح این کلام آقا پناهیان می گفتن: "یعسوب" به معنی ریاست هستش و پیشوا و در کل چیزی که بقیه حول اون قرار میگیرن شاید به معنی سردسته.و معنی کلام اینکه "منِ علی (ع) پیشوای مومنین هستم و مال(دارایی) پیشوای منافقین!" .
توی پرانتز بگم:
آقا پناهیان جلسه قبل، همش می گفت، ما باید تولید ثروت کنیم، باید به اصلاح مال (یه حدیث فکر کنم از امام صادق (ع) با همین مضمون گفتن)که همانا زیاد کردن اون هست، اهتمام بورزیم.نیاین بگین پناهیان!!!! تو که حال و هوای معنوی ما رو ازمون گرفتی،،هی میگی برین پول در بیارین.
به شوخی یه حدیث از پیامبر(ص) هم (فکر کنم پیامبر بودن...آره)خواندن (البته بازم از توی اون نوت بوک فسقلی شون)که هدیه رو قبول کنین (زرنگ باشین ،باید قبول کنین!!!!!!!!  لبخند ملیح !!)بعدم به شوخی گفت : آره هدیه نمی خواد به من بدین ها ،اصلا زحمت نکشین ااااا.....
آقا سرتون رو درد نیارم حسابی از پول و روزی حلال گفتن...دل من یکی که آب شد...(آخه واقعا دید من به قشر حوزوی جماعت این بود که قناعت و زیاد دنبال کسب روزی نبودن(یعنی بدو بدو نکردن برای مال ))
خودم همیشه فکر می کردم بتونم یه کاری ایجاد کنم از مردم عادی یا شاید قشر کم درآمد بیارم تو گروه ام، به اونا آموزش های لازم رو بدم با هم کار کنیم ؛دست آدما رو بگیریم و کلی کار خیر دیگه و حسابی پول در بیاریم ...اما وابسته به اون نشم...راحت بتونم بدمش به کسی یا کسانی
...قرض الحسنه ...و یا شایدم قرض ال اصلا پس نده....خرج عروسی و سفر به ...  . بگذریم
و گفتن که تو کشور ما ، یه جورایی اکثر بچه ها تا اتمام دانشگاه و سربازی ، انگل وار زندگی می کنن...
من رو میبینی ...داغ کردم ...حاجی این چیه تو میگی ... یه خرده صبر کردم ،دیدم حاجی میگه بله ،دارم به شما دوستانم فحش میدم ...حواستون هست بچه ها؟؟؟!!! بعد گفت قدیمی ها خوب فحش هایی داشتن ها ....!یادش بخیر! یه جمله به عنوان فحش یا یه کلمه می گفتن ،آدم یه دفتر جواب ازش می گرفت ...(معنی وسیعی داشت و یه یک ربعی طول می کشه بچه های امروزی بفهمن قدیمی ها منظورشون از فلان عبارت چی بوده... )
آره واقعا با لبخند و شوخی و شایدم در لفافه به همه گفتن انگل وار زندگی نکنین ها.....!
بله ،گفتن باید بدتون بیاد از اینکه پول تو جیبی بگیرین از پدر تون.باید اکراه داشته باشین.
آره این همه گفت که باید تولید پول کنین که بگه :
آقا بنا به حرف امام علی(ع) (که در بالا گفتیم) و آیه آخر سوره منافقین نتیجه می گیریم که تمام فکر و ذکر منافقین مال شون هست و با اون میشه منافقین رو امتحان کرد.

آفرین خوب گرفتین ها....
بله این همه گفت اکثر بچه هامون تا بیست و چند سالگی هنوز سربار خانواده اند (همون مودبانه انگل....!!!!! )و اینکه یکی از موانع ظهور آقا(عج) نفاق و منافقین هستن  و البته سفارش فراوان به کسب مال و ازدیاد آن به صورت حلال ....
که سر آخرش اینا رو به هم ربط بدن و بگن
بههههههههههههههههـــــــــــــــــله....آی بچه مذهبی ها شما هستین که باید بیاین بازار رو بگیرین تو دستتون باید از راه حلال و با رفتار و سکنات خوب و دلنشین مشتری جلب کنین ،کار رو خوب انجام بدین (اگه نمی تونین،، کار رو زخمی نکنین! بگین نمی تونم که اون کار رو بدن به فرد دیگری) و البته حسابی پول در بیارین ، بذارین شما بشین کاسب نمونه تو محله تون یا توی صنف تون یا اصلا توی جهان ...آره اسلامی کاسبی کنین ، بهترین کار رو تحویل بدین، بازار رو بگیرین تو دستتون، پول جمع کنین......................................
که پول از دست این منافق ها بیرون بیاد .... بیاد تو دست شما ها و شماها در راه خیر و خدا خرج کنین...
اوهوم "جاهدوا به انفسهم" میکردین ...آفرین حالا "جاهدوا با اموالهم" هم بکنین.
هی می گفت خدا تو قرآن می گه آقا پول خرج کنین در راه خدا....پـــــــــــــــــــــــول...!!!!!!!!!!!

آهان لُپ کلام اینکه برین حسابی زحمت بکشین کار کنین پول در بیارین حالا بیاین خرج کنین در راه خدا....

در این 2 جلسه داستان "مرشد چلویی" و "رجبعلی خیاط"هم نقل شد.
و خیلی هم تاکید شد زیاد معامله کنین که توی اون خیرهای زیادی نهفته است و آدم با این معاملات ،شکوفا میشه...
اوهوم، خونه تون رو بفروشین بزرگتر بخرین. ماشین تون رو عوض کنین ایمن تر و بهتر بخرین ، آپارتمان رو بدین برین یه خونه ویلایی بخرین. خلاصه زحمت بکشین، بهترین استفاده رو از مال بکنین و در راه خدا هم انفاق کنین.
بهتره کم کاری و بی عرضه  بودن خودمون رو نگذاریم به حساب تدیُّن و قناعت.
و البته حدیثی هم گفتن که مضمونش این بود:
 سعی کنین پول بگیر نباشین ، پول بده باشین (تفسیر آقای علیرضا(:::ممنون احسان جان!حسین نه علیرضا!:::) پناهیان این طور بود که یعنی تا می تونین کارمند و کارگر و ... نشین ....آره خودتون کارآفرین باشین و به افراد زیر دست و همکارانتون حقوق بدین )
(فکر کنم این هم در این راستای این است که پول بیفته دست دین داران )

در پناه حق
 
 

سلام علیکم همسایه های گرامی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم(تا حالا دقت کرده بودین با این عبارت میتونیم هم درود بر حضرت محمد (ص) و هم 13 معصوم دیگه بفرستیم و هم برای تعجیل در فرج مولایمان که همانا گشایش در کار همه است دعا کنیم.....به به عجب عبارتی...! )

خب دیشب ،اومدم برا تبریک عید پیام بذارم ،پای رایانه خوابم برد...اما الان انجام وظیفه میکنم؛

امروز سالروز ولادت با سعادت پیامبر مهربانی، حضرت محمد امین الله (درود خدا بر او و خاندان پاکش باد) و امام جعفر صادق(درود خدا بر او) است.

شاد و برقرار و سعادتمند باشید.

این عید فرخنده رو اول به امام زمان (عج)(درود خدا بر او) و بعد به شما همسایه های نازنین و محترم تبریک میگم.

امشب سخن از جان جهان باید گفت

توصیف رسول انس و جان باید گفت

در صبح ولادت دو قطب عالم

تبریک به صاحب الزمان(عج) باید گفت

-------------------------------------------------------------

راستی به بزرگواری خودتون ببخشین، اگه جدیدا کمتر به وبلاگ میرسم و کمتر به خونه های پر مهرتون ، فروزان از عشق الهی و ایمان تون سر میزنم.

در پناه حق