روز های من - MY DIARY

شب های پر ستاره ی من

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۵ ب.ظ

بسم الله

سلام علیکم

چند شبی میشه .... میرم پشت بام یه زیرانداز و یه پتو میشه رخت خوابم و یه بالشت دوست داشتنی . پتوی دیگری رو تا صورتم بالا میارم و خووب میخوابم. زیر آسمون آبی و نور ماه و نسیم شب و دم صبح تهران جای همتون خالیه.این چند شب حتی فرصت نمیشه ببینم ستاره ای معلوم میشه یا نه یا آسمون گردی و شکلک ابرها، سرم رو که میذارم میرم.

اما قبلا اینطور نبود کلی این ور و اون ور تا خوابم ببره و کلی رو سر و کوول داداش پریدن و جینگول بازی .

بچه که بودم ...بعد کلی اسرار بالاخره بابا لطف کرد و برام میکرو (یه کنسول بازی یه پله از آتاری پیشرفته تر و یه پله از سگا پایین تر)خرید

اون موقع یه تلویزون سیاه و سفید هم داشتیم برده بودمش بالا پشت بام و میکرو ام رو شبها می بردم بالا ،باباجون که میومد از سر کار و بعد شام ،موقع خواب که می رفتیم بالا پشت بوم....یه نیم ساعت یه ساعتی مشغوول بودیم...آره بازی ...خیلی کیف میکردم ... هنوز هم بعضی وقتا همون بازی ها رو تو میکرو ام بازی میکنم و کلی کیف و خنده که روونه میشه.

اما نمیدونم چرا ؟....داداش گلم 3-4 ساله پلی استیشن 2 داره و خیلی باهاش کیف میکنه، خیلی دوست داره باهاش بازی کنم (البته قدیما ... به مرور کم شد)اما نمی دونم ،واقعا نمی دونم چرا دیگه کیف نمیده ...زود خسته میشم ، چشمم قرمز میشه .

ولی با این حال بعضی وقتا بازی می کنم و یکهو کیفم میده دونفره.

یه مدت اون اوایل که خریده بودش بعضی وقتا یه بازی جنگی میذاشت که باید همدیگر و می کُشتیم، من خوب بلد بودم با یه نفر همه آدم هاش رو اونم فقط با یه ترفند می کشتم،تا آخر بازی استرس داشتیم و آخرش هم اون ناراحت و انگار می خواست واقعا بگیره من و عین همون کاراکترهای بازی خفه ام کنه.

حالا همین سالهای اخیر بود که حسابی یاد گرفته و جای ما با هم عوض شده حالا اونه که من رو به شدت تو بازی میزنه و ازم می بره و آخرش واقعا منم که میخوام بکشمش! واقعا تو بازی با اینکه می دونی واقعی نیست، احساس استرس داری و می ترسی.

نمی دونم پیشرفت توی بازی های کامپیوتری رو تحسین کرد یا ....!

خلاصه این شبا می خوابم اما بیدار شدنم دست سیخوونک های پدر بزرگوارمِ.بعد نماز هم که یه چُرت تا اینکه آفتاب بیاد رو مُخت و به زور بیدارت کنه.

نمی دونم شاید باید تغییراتی بدم تا دوباره خوابم درست شه .

یادمه شبها زود می خوابیدم 10 واقعا برام دیر بود و همیشه 5-6 بیدار بودم و بعدش هم نمی خوابیدم.

الان هم خیلی وقتا بعد نماز نمی خوابم. دوست دارم جزو سحر خیزا باشم. البته دارم سوء استفاده می کنم سحر خیز معنی دیگه ای داره و ما مشمولش نمیشیم .خیلی زودتر باید بلند شیم تا بشیم سحر خیز و ... .

جاتون خالی مشهد که می رفتیم نیشابور موندگار شدیم .صبح رفتیم خامه گرفتیم تا جلوتر نون بخریم  و صبحانه رو تو جاده بزنیم بر بدن. اما کو نانوایی ؟؟یکی خیلی شلوغ ! یکی نونش مناسب نبود! رفتیم جلو یه نانوایی دیدیم دیدم خلوته... ماشین رو زدم کنار و پریدم تو نانوایی...

دیدم نونها عین بربری خودمونه اما کوچولو تر و انگار چیزی زده باشن بهش اضافه تر...!

دیدم بغل تنور ماشینی چنتا کاغذ زده بودن و فروشنده یک خانم با مانتوی سفید بود. رو کاغذ ها اینا رو نوشته بود درشت:

تافتون متفرقه ، وزنه چونه فلان، 300 تومان

تافتون کنجدی  ، ...     ، 600 تومان

تافتون لایه ای  ، ...     ، 800 تومان

تافتون سیب زمینی  ، ...     ، 600 تومان

من رو میگی دارم نگاه میکنم هی به نون ها که از تنور در میاد و یه نگاه به این کاغذها .بعد رو به خانم میگم سلام ممکنه به من 6 تا ساده بدین؟

یه چیزی تند میگه که من اصلا متوجه نمیشم.

بعد میگم چی؟

برمیگرده میگه متفرقه اگه بخوای باید خودتون موادش رو بدین.

بعد من می گم چی؟ و نگاهم میره رو کاغذ ها

با دقا بیشتر که نگاه میکنم می بینم بنده خدا قبلا رو همون کاغذها بزرگ نوشته که هر نوع نون چقدر مثلا کنجد داره یا سیب زمینی و چقدر خمیر داره و برای تافتون متفرقه نوشته خمیر فلان قدر از نانوایی و مواد دیگر از مشتری!

بعد رو میکنم به خانمه میگم خانم ببخشید مگه نون به جز خمیر چیز دیگه ای هم توش داره؟؟؟؟؟؟ که نوشتین بقیه مواد رو خود مشتری بیاره.!!!

خانمه با یه نگاه که انگار تو اهل اینجا نیستی، برگشت گفت آقا جان این تافتونه نه نون .

من گفتم اینبار اگه چیزی بگم با بد و بیراه بیرونم میکنه دیدم با حوصله و محترمانه داره یه چیزایی در مورد تفاوت نون و تافتون میگه.

بعد من هم در کمال آرامش گفتم خب بی زحمت 3 تا سیبـــــــــــــــــ زززمینی شو بدین.

خانمه با لبخندی نون رو داد و ما رفتیم.

قیافه نون یه جوری بود.(نمی دونم اما ما تهران انواع مختلفی نون داریم فانتزی یا حجیم و بربری و تافتون و سنگک و لواش و سنتی و ...) نه شبیه تافتون ما بود و نه شبیه بربری هامون.

تو ماشین قبل خوردن، کلی نگاهش کردیم و خندیدیم...اما جاتون خالی بود...طعمی داشت هنوز زیر دندونهامه ...فراموش نکردنی ...خیلی خانمه و نانوایی شون رو دعا کردیم. برگشتنه جور نشد وگرنه میخواستم 30 -40 تا بخرم ببرم برا فامیل و خودمون.

نونش عالی بود توی دهان آب میشد برا مادربزرگهای بی دندون هم خوب بود.محشر دستشون درد نکنه...(چون نامحرم بودن نمیشد بگم دستشون رو می بوسم ...وگرنه واقعا در مقابل این زحمتشون هیچه)


امشب اخبار یه بخش داشت به عنوان چرا آقای روحانی؟

بعد از مردم می پرسید چرا روحانی رئیس جمهور شد ....مردم یه حرفا میزدن من مونده بودم!

یکی می گفت کلیده که نشون داد و گفت من با کلید تدبیر مشکلات رو حل میکنم و تحریم رو میشکنم، اون خیلی موثر بود.

یکی می گفت نیاز مردم رو میتونه برآورده کنه.

یکی دیگه میگفت تو مناظرات کم نمی آورد جواب همه رو می داد.

یکی دیگه میگه همیشه  متبسم هستش و بشاش برای اون .

یکی دیگه خب روحانی یه و بخاطر اعتقاداتش.

یکی دیگه میگفت من از اول انقلاب تو سمت های مختلفش میشناختمش.

و بعد یک سری جشن نشون میده تلویزیون و زیرش مینویسه "جشن شادی ملت " آخه ما رو که نمی تونن "ف ی ل م" کنن ما خودمون اینکاره ایم. بعد کدوم انتخابات جشن گرفتن مردم که این دومیش باشه. من که یادم نیست و نشنیدم.


ولی با این حال به آقای روحانی تبریک میگم. آرزو میکنم تو این مهلت اندک 4 ساله خوب خدمت به خدا و خلق کنن و موفق باشن.


یا امام مهدی عج

  • زندگی شیرین است با حضور آقا

نظرات  (۴)

سلام؛

شماهم از اون خونواده هاشینا!!!
از اونا که تو قرن 21 هنوز میرن پشت بوم میخوابن! تو راه سفر یه صبحونه مفصصصل میخورن! با شکم گشنه دوساعت به نونه میخندن بعد نوش جان میکنن! احتمالا خانواده جالبی هستین، فکر کنم از اونا که هیچ فرصتی رو برای باهم بودن و خوشحالی از دست نمیدن :) 

و این قدر از این سِگا و آتاری گفتین که منو یاد سِگا داییم انداختین، یه بازی بود فکر کنم اسمش اگه درست یادم باشه مورتال کمبد بود، خودمونو به معنی واقعی کلمه باهاش خفه می کردیم. اما چقدر میچسبید، مثل بازی کامپیوتری ها و پلی استیشن های الان نبود، واقعاً بازی به دل آدم مینشت.

منم این چرا آقای روحانی؟ رو دیدم، یکی نیست بگه مجبورین؟؟؟؟
تو دوروبریای من که هرکی به روحانی رأی داد، به خاطر قفل و کلیدش نبود به خاطر حمایت کنندگان پشت سرش بود. یکی با محبوییتش در بین مردم و دیگری با نفوذ و قدرتش، متحد شدند و روحانی آوردن بالا.

(: عیدتون هم مبارک :)

پاسخ:
سلام علیکم
عید شما هم پیشاپیش مبارک.
بله خب.
باورتون میشه همین چند روز پیش رفتم یه دیسک بازی حاوی 400 بازی سگا که روی پلی استیشن 2 اجرا میشه خریدم؟!!!
نمیدونم شاید حق با شما باشه .
موفق و پیروز باشید.
  • با چتری از باران ودلتنگی
  • سلام...
    این پستتون خیلی جذاب بود...!

    بالا پشت بوم اونقدر باصفاست که....

    اینجا که ما هستیم نمیشه رو پشت بوم چون واقعا گرمه...!

    ولی اراک که تابستون ها میریم منزل مادرجون /خونه خودمون یکبار که با خواهرم خوابیدیم بالکن فوق العاده سرد بود نماز صبح رفتیم توی اتاق وپنجره ها رو بستیم-من یکی که منجمد شده بودم!فرداش هم سرماخوردگی شدید گرفتم که حد نداشت!

    اما متاسفانه من اینجوری نیستم هم الان و هم قبلا به وفوووووووور بازی کامپیوتر میکردم ولی الان کمتر...!
    زیارت قبول...نون های مشهدی که حرف ندارن...!ولی متاسفانه ما که هفته دیگه عازمیم با هواپیما ممیریم شهرهای توی راه رو سر نمیزنیم....

    بقیه در نظر بعد
    پاسخ:
    سلام علیک
    ممنون.
    خیلی خیلی

    خوش به سعادتتون ، خوب جایی تشریف می برید...ما رو از دعای خیرتون بی بهره نکنین.
  • با چتری از باران ودلتنگی
  • به نظر من اقای روحانی این طور رای اوردند که:

    اگر دقت کنین بین نامزدها دونفر اصلاح طلب بودن .اقای عارف وروحانی...که اقای عارف به نفع اصلاح طلبان که ارا پخش نشه به نفع اصلاح طلب ها انصراف داد...پس تمامی ارای اصلاح طلبان متمرکز میشه روی اقای رو حانی ....

    بین کاندید ها اصولگرا های هم ترازبودند که مردم واقعا نمیدونستند به کدوشمون رای بدن به نظر من اگر دو سه نفر از افراد اصولگرا انصراف می دادند احتمال زیاد می تونستند رای بیارن وانصراف ندادن اونها نشونه ی بی تدبیری اقایون هست!

    خیلی از ضد انقلاب ها برای اینکه اصولگرا ها رای نیاورند به اصلاح طلب ها رای دادند...

    خیلی از افراد بی سواد متاسفانه فقط به اخوند بودن توجه میکنن ورای میدهند...!
    و...

    مابه اقای رو حانی امید داریم همینطور که دولتشون رو به امید وتدبیر نام گذاری کردند..

    التماس دعا

    پاسخ:
    ممنون
    اما من این موضوع چرا آقا روحانی ؟ رو بیان کردم که بگم یا تلویزیون با روحانی شوخی داره یا لجه یا اینکه خودشم خُـــــلِ البته درو از جوون شما و بقیه همسایه های خوبمون.
    آخه واقعا مضحک ه .... نشون میده بعضی از دوستان و مردم  خوب ما واقعا ساده اند و برداشت درستی از این مسئله ندارن و شاید سطحی نگاه می کنن.
    بله درآخر برای دولت ایشون آرزوی موفقیت و خدمتگذاری دارم.
    محتاج دعا

    سلام جالب بود از خواب رو پشت بوم که ادم واقعا هوس میکنه ،البته صبح که نور افتاب میزنه خیلی ضد حاله!!!ولی یخ زدن دم صبحش خیلی حال میده...

    خاطرات نیشابورم که ....اره نوناشون فوق العاده اس،ما یه دوست نیشابوری داریمو با نوناشون اشنا جالب وخوش مزه ان

    جشن ملت رو خیلی بقول بروبچ خوب اومدی!!کی جشن گرفتیم که این دومیش باشه؟!؟!...

    عیدتون مبارک




    پاسخ:
    سلام علیکم
    احتمالا کمردرد بعدش هم باعث میشه کیفش موندگار هم بشه؟!!

    عید نیمه شعبان بر شما هم مبارک.
    روزهاتون رنگین کموونی
    یا مهدی عج
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی