من چی میگم ،خدا چی جواب میده؟...
باز هم یه پست عینا از وبلاگ همسایه مون، آقا حسین اروج زاده ،"امید معلول".
سلام خوبید؟امرز دوتا آپ دارم امیدوارم خوشتون بیاد.همه ما پنهانی ودر نهان با خداوند، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد وخود می گوییم و خدا شنونده است. آن چه می آید بخشی هایی از گفتگوهای «من و شما» با خداست. اگر می دانید، مطلبی باید اضافه شود در نظرات این مطلب بگذارید تا اضافه شود.
گفتم: خستهام
گفت: از رحمت خدا نا امید نشید
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای
گفت: منو یاد کنید تا یاد شما باشم
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک باشد
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: کاراهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره کنی تمامه
گفت: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه – مهربان است
گفتم: دلم گرفته
گفت: مردم به چی دلخوش کردن؟! باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله
گفت: خدا آنهایی را که توکل میکنند دوست دارد
گفتم: خیلی چاکریم
ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن! یادت باشد که:
گفت: بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت میکنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا میکنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر میکنند
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم ؛
گفت:من که نزدیکم
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد به تو نزدیک بشوم
گفت: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن
گفتم: این هم توفیق میخواهد
گفت:دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟!
گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت:پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید
گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت:مگر نمیدانید خداست که توبه را از بندههایش قبول میکند؟!
گفتم: دیگر روی توبه ندارم
گفت:خدا عزیزو دانا است، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه
گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: خدا همهی گناهها را میبخشد
گفتم: یعنی اگر بازهم بیابم؟ بازهم مرا میبخشی؟
گفت:به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟
گفتم: نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم میزند؛ ذوبم میکند؛ عاشق میشوم! ... توبه میکنم
گفت:خدا هم توبهکنندهها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفت:خدا برای بندهاش کافی نیست؟
گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار میتوانم بکنم؟
گفت:ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههایش بر شما درود و رحمت میفرستند تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است
گفتم: هیچ کسی نمیداند تو دلم چه میگذرد
گفت:خدا حائل هست بین انسان و قلبش!
گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت:ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم
- ۹۱/۰۹/۱۳
سلام.
خیلی جالب بود
کاش روبروی هر جمله ها شماره ایه هم می گذاشتید....
انتقاد یادتون نره...
یاحق
راستش اول که عنوان رو دیدم فک کردم قضیه ازتو حرکت از خدا برکته...!