روز های من - MY DIARY

۲۰ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

بسم الله


ای خدا چه کردم! چه بدی در حق خلقت کردم؟

که امروز با بنده ات چنین کردی؟

 خدایا روشنم کن تا دیگر خامووش نشوم.

خدایا عقلی ارزانیم فرما تا شاهد بی عقلیهایم نباشی.

خدایا مرا به خودت و فقط به خودت بشارت ده تا دگر مست بوی پیراهن یوسف(ع) نباشم.

خدایا چشمم رو به نور خود آذین ببند  تا تو قرة اعینم باشی و تو خود مرا الگویی پسندیده قرار ده

و دلم

و دلم...

و اجاق دلم جز به عشق خودت، مشتعل نگردان.

الهی برخود لرزیدم

ببین این بنده ی سخیفت را در بلا و امتحان

ببین اراده اش را

بار از دوشش بردار

نکند در امتحان بندگی کم بیاورد! نکند

بگذر از من ناتوان.

خدایا کمک کن بفهمم چرا امروز باید زیر ماشین له میشدم... نه تنها خودم بلکه همکارم چرا؟

او هم تقاص مرا پس میداد؟ یا ترو خشک را باهم میسوزانی؟


سلام دوستان خوب

امشب براتون یه نجوای خیلی دوست داشتنی آوردم.

این دعا رو پیشنماز یه مسجد در سجده ی آخر نماز خواندن، من هم علاقه مند شدم و براتون آماده کردم. البته ایشون برای خودشون میخووندن و از "اِنّی" به جای "اِنّا" و از "اَسئَلُکَ" به جای "نسئلک" استفاده میکردن.

اما خانم حضرت فاطمه (س) میگن موقع دعا کردن برای دیگران هم دعا کنین.

ببینم یادتونه اون شب رو که خانم(س) نماز میخووندن و یکی از فرزندانشون ازشون میپرسه چرا مادرجان، اول برا دیگران دعا کردین بعد برا خودمون.....؟؟

این شد که منم دیدم این تغییرات رو در دعا لحاظ کنم...

(شما هر جا خواستین بخونین اما من دوست دارم بعضی وقتا تو سجده آخر بخوونم...)


اَللّهُمَّ اِنّا نَسئَلُکَ الرّاحَةَ عِندَ المَوتِ وَ المَغفِرَةَ بَعدَ المَوتِ وَ العَفوَ عِندَ الحِسابِ




خدایا از تو  راحتی در هنگام مرگ و  مغفرت بعد از آن

و بخشش در هنگام حسابِ قیامت را طلب میکنم.



موفق باشین

در پناه ایزد منان

بسم الله النور

نور علی نور

خدایا تو را شکر برای داده هایت و تو را شکر برای آنچه گرفتی از ما.

خدایا میدانم در این دنیا،وظیفه ای جز جمع آوری آذوقه برای سفر اُخری ندارم.

تو خوب می دانی خواستم اصلاح کنم.تو خوب میدانی چه خوش بود شنیدن دشنام و میل کردن یک کتک مفصل!

همه چیز جز ...............دوری از خانواده ام


اول سلام

(سلام زیادیش هم خوبه!!!! عیبی نداره. )

بعد

میخواستم از تمام همسایه ها و دوستان که به وبلاگم سر میزنن ،

کمال تشکر رو کنم و همچنین از نظرات مفید و سازنده شون .


دوستان
تو پست های اول گفته بودم،خوبه برای تمام کارهامون برنامه داشته باشیم.
خب پیرو اون باید بگم؛
برنامه جدید وبلاگم رو اینجا میزنم؛

1- این وبلاگ انشاالله از این به بعد هر 2-3 روز یکبار آپدیت می شود.(اما به منزله ی این نیست که نظراتتون رو هم حتما 3 روز یه بار میخوونم.)
2- ممکنه کمتر به وبلاگ دوستان سر بزنم.( به این معنی که اگه هر بار به خیلی ها سر میزدم قبلا، حالا هر بار به یکی دوتا سر میزنم )
3- اگه وبلاگ بنده رو قابل دونستین و خواستین تبادل لینک کنیم خبرم کنین تا بررسی کنم.
4- ممکنه نظرات رو کوتاه تر بنویسم.پس حمل بر بی ادبی بنده نفرمایین.
5- اگه زحمت کشیدین و نظری دادین! فقط همینجا ذیل همون نظرتون ، جواب بنده آورده میشه(قبلا ممکن بود بیام تو وبلاگتون هم نظر بدم)



سلام
این هم یه مطلب خیلی مفید دیگه.
شوخی خوبه . ولی وقتی که همه با هم بخندیم!
در این پست ، مطالبی رو از همسایه مون "شیده" خانم آوردم . وبلاگ ایشون :"ღدیــــوانـــهـ ی مســـتـــــ !ღ"



شوخی به سبــکـــ پیـــــــــــــامبــر (ص) !


مزاح پیامبر صلی الله علیه و اله با علی علیه السلام

در روایت آمده است که روزی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و علی علیه السلام مشغول خوردن خرما بودند، پیامبر صلی الله علیه و اله خرما می خوردند و هسته اش را جلوی علی علیه السلام می گذاشتند، وقتی ایشان دست ار خوردن کشیدند، تمام هسته ها جلوی حضرت علی علیه السلام جمع شده بود!

حضرت فرمود: یا علی! چقدر پُرخوری؟!!!

علی علیه السلام عرض کرد: یا رسول الله صلی الله علیه و اله! پرخور کسی است که خرما را با هسته می خورد!!

باز هم سلام

به همه اونایی که قدر سلامتی شون رو میدونن و از امانت های الهی به نحو احسن مواظبت میکنن.

این پست هم اختصاص داره به یه مطلب پر محتوا، از همسایه مون "دختران ماه پیشونی"

بخونیم و دقت کنیم شاید من و شما درس بگیریم.




- چه نمازی تنهی عن الفحشاء و المنکر است؟

نماز عبادی سیاسی اجتماعی اخلاقی دینی امام حسین (علیه السلام) 


 

سلام

این هم از یه پست که یادمون میاره ،حتما محبت رو با تشدید  بنویسیم حتی تو موقع اجرای اون!

این پست رو از خانم همسایه ،"مسافر" که معلم هم هستن نقل میکنم بخشی از کلاسشون هم اینجا دایر میشه"خودشکوفایی".

یادتونه! تو زمان مدرسه باید خیلی به املای کلمات در درس "دیکته" یا "املای فارسی" توجه میکردیم. امان از دست این تشدید هایی که یادمون میرفت و باعث میشد به جای اول شدن تو کلاس نیم نمره از نفر اول کلاس عقب بیفتیم و بشیم دومین نفر...





 

یادمان باشد در املای زندگی، همیشه برای محبّت تشدید بگذاریم؛

تا از دوستی و انسانیت حتی نیم نمره هم کم نشود

ومن میخواهم تشدید شوم بر سر واژه محبت

سلام به همه سروران

یه جمله ی خیلی خوب از همسایه مون، خانم زهره از وبلاگ "پروانه های محبت"

غصه های زندگیت را با قاف بنویس تا هرگز باورشان نکنی!

هر کس میخواد دلیلی از دلایل اینکه چرا باید دستورات خدا رو نه تنها با دل بلکه با اعمال  انجام داد، بدونه،حتما این مطلب رو بخوونه! شاید به دردش خورد !البته با تامل بخونین لطفا.



سلام

یه مطلب دست همسایه دیدم...

خیلی عالی بود خودم تابه حال نتونسته بودم این جور منظورم رو برسونم.

بخونیم و عمل کنیم...انشاالله

راستی همسایه مون این بار خانم "دریا" از وبلاگ "موفقیتــ : توفیق بندگی خدا ...! دریــــا" هستن.


سلام

قول داده بودم اگه دوستان لطف کنن و از داستانهایی که شب یلدا میشنون برامون بگن،،، من هم تو یه پست این داستانها رو جمع آوری کنم.



خب بفرمایین این اولیش

از دوستمون "گمنام آشنا":

سلام.

اوایل شب یعنی مادر وبابا بزرگمون نشسته بود جلوی تی وی وتماشای فیلم ترسناک میکردن!خیلی با شور وهیجان!

من تلاوت قران.خواهر مشغول تبریک شب یلدا با موبایل.پدر ومادر مشاهده تی وی شبکه ولایت ایت الله قزوینی

قصه پدر بزرگ بعد از کلی التماس:یه موش شهری ودهاتی بودن.موش شهری موش دهاتی رو دعوت میکنه موش دهاتی ساعت ها میشینه میبینه غذا رو نمی یارن میگه به موش شهری من از گرسنگی مردم پس چرا نمیاری غذا رو.موش شهری میگه اجازه بده غذای اربابم صاحبخونه تموم بشه بعد بقیشو میارم برای تو...خلاصه ساعت ها گذشت واین براش غذا اورد.موش دهاتی تا خواست غذا بخوره صاحب خون کلوم میزنه ت سرش حالا بزن کی نزن.بعد یه روز بعد

موش دهاتی موش شهری رو دعوت می کنه.میگه بفرمایید این گردو این بادام این برنج این پنیر این کشمش هر کدومش رو دوست داری بخور اهان اون کره ووپنیر هم اونوره!

این جا دیگه خبری از صاحب خونه نیست هر چی دوست داشتی بخور!