روز های من - MY DIARY

به نام خدا

سلام دوستان

تیتر بالا حرفای آقای قیژ قیژ سوار هستش که خواستم براتون ترجمه ش کنم، البته این رو که گفت یه نکته به ذهنم رسید خواستم اون رو بگم اما اول ترجمه حرفهای استاد قیژ قیژ وووو:

اون میگه : همیشه کوتاهترین راه ، بهترین راه نیست!

اِ ا  ااااِ  اِا ... چی میگی برادر من ! یعنی اصل حمار نقض!  ای بابا نمیشه که این همه ما تو دبیرستان با این مسئله استدلال کردیم ها ...! بابا  (دور از جوون شما خواننده محترم) درازگوش هم میفهمه خط مستیم بین دو نقطه کوتاه ترین مسیر هستش!

بعد بیشتر که توضیح میده می بینم راست میگه اون به زبون خودش میگه و در باب رانندگی ؛من هم خب دیگه خوب بلدم بعدش میزنم به فاز خودم (آخه برق خوندم دیگه اونم فشار قوی... کسی جیز زز نشیه یه وقت ...بهتره دور و بر من کسی نباشه ...از ما نصیحت بود...! ببینم ناراحت که نشدین.؟! نشین ها!)

خب راست میگه : میگه این درست نیست هنگام رانندگی هر وقت خواستیم برگردیم (دور بزنیم مسیر رو برگردیم) سریعا یه راهنما و بعدش گردش کنیم. باید کمی تامل کرد سرعت رو کم کرد از فلاشر و راهنما به موقع و درست استفاده کنیم ( باید راننده های پشت سر ما فرصت دیدنِ بالا و پایین پریدن ها و به آب و آتیش زدن های چراغ راهنمای ما رو داشته باشن دیگه ) باید دقت کنیم و به فاصله ی وسایل نقلیه ی  پشت سر توجه کنیم .این  همه حرف زد که بگه خب هرجا که تصمیم گرفتیم دور بزنیم ،،،،،،نباید دور بزنیم .

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/؟

منم بهش همین رو گفتم  چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــِ ..... را؟آخه!

3تا دلیل آورد :

1- وقتی که به قانون بی توجهی میکنیم::::::::::::مثلا اگه میدان کمی جلوتر هستش برای چی 100 متری میدان  که دارای خط ممتد هستش دور می زنیم؟!(همه مون که تو کتاب آیین نامه خوندیم حریم میدان و چهارراه و پل رو ....نه؟؟!! ).

اصلا خط ممتد یعنی از من نگذر.


2- بعضی وقتا به حقوق دیگران بی توجهی می کنیم:::::::: بقیه هم ممکنه مثل ما عجله داشته باشن . شاید پدری می خواد زودتر برسه پیش خانواده اش  یا شاید یه کارشناس باید سروقت برسه به جلسه یا شاید مادری باید زودتر برسه به فرزندش که توی خونه تنها مونده و البته غذا رو تا نسوخته از رو اجاق برداره  یا اصلا شاید مریضی باید سریعا به بیمارستان رسونده بشه و حالا من بیام و خیلی هم خونسرد راهنما بزنم و به زور راه رو از این بنده خدا ها بگیرم و ... .(صرف اینکه راهنما زدم)


3-  اهمال و سستی نسبت به حفظ سلامتی و جان خودمون و سرنشینان و بقیه راننده ها:::::::::::   باید طوری رانندگی کنیم که اصلا خطری ما یا دیگران رو تهدید نکنه. حالا کافیه  وجدان خودمون رو قاضی کنیم ببینیم این کوتاه ترین مسیرها که زود هم انتخاب میکنیم بهترین و ایمن ترین راه هم هستن؟! مثلا برای عبور از عرض یک خیابان بهتره کوتاه ترین مسیر رو انتخاب نکنیم.



+++یه نکته : راهنما و فلاشر هیچ اجازه ای برای ما از رانندگان دیگه نمی گیرن. یعنی فقط نمایشی هستن و کمک حال راننده . ممکنه راننده های قدیمی رو دیده باشید که تا به حال تصادف هم نکردن ماشاالله ولی اصلا از راهنما هم استفاده نمی کنن.این به خاطر اینه که به دیگران به درستی تفهیم می کنن که می خوان وسیله شون رو منحرف کرده و مسیر دیگری رو برن.

+++ یه نکته ی دیگه: کم کردن سرعت ( چه تو کوچه پیچیدن هایی و چه تو اصلی وارد شدن هایی...! خدایا توبه) و حرکت از اولین لاین به سمتی که قصد گردش به آن سمت رو داریم ------>> یه اطلاع رسانی خوب  به راننده های دیگه هستش.



فاز خودم:

از دل نوشت: افسوس نوشت : دست برداریم از این بازی ها.......اصلا هرچه دلتون خواست اسمش رو بگذارید.

کوتاه ترین راه بهترین راه نمی باشد.!


وقتی کسی به من بتوپــــه ....سریع حرفی به زبان آوردن ممکنه خیلی راحت باشه اما بهترین کار نیست.

وقتی کسی حق من رو بخوره و حقوق من رو پایمال کنه ... حتی اگه بتونم آبرو بردن از او بهترین کار نیست.

وقتی کسی به من بدقولی میکنه ... بد قولی کردن من نسبت به اون بهترین کار نیست.

وقتی کسی من رو پیش دیگران خرد کنه ... لِه کردن او ممکنه نزدیک ترین راه باشه اما مطمئنا بهترین کار ممکن نیست.  

وقتی کسی به طرز پوشش من بی ادبی میکنه ... گرفتن دست او و دعوت او به مهمانی خنده ها میتونه راه طولانی ولی خوب باشه

وقتی بیشتر مردم در جامعه ای از نبود امکانات و رفاه و کار حرف می زنن ... ممکنه نزدیکترین و کوتاهترین راه، نال و نفرین مسئولین  باشه و صحبت در این مورد و دامن زدن به ناامیدی مردم و ناکارآمد جلوه دادن مسئولین(هرچند که واقعا هم ناکارآمد باشند ) ....................ولی شاید اگه من از جا بلند شم و همت کنم برای کار ، راضی بشم به آموزش و کار زیر دست یه اوستا یا مهندس راضی بشم و خودم یه شغلی دست و پا کنم. تلاش کنم برای کسب اون رفاه و امکانات و در طی این مسیر به همنوعانم در حد خودم فراخی در امکانات و آسایش بدم ...فکر کنم این یکی از بهترین مسیرها باشه برای انتخاب ،که درسته اولش سنگ لاخ هستش ولی بعدش یه بزرگراه همواره که دور تا دورش مناظر زیبا خودنمایی می کنه.  

وقتی  چیزی از خدا می خوای و بهت نمیده برای سالهای سال.... ممکنه کفران نعمت و خدای نکرده گناه راحت ترین کار برای انتقام گرفتن ظاهری از خدای مهربون باشه ...اما صبر بر بلایا و قناعت بر داده های خداوند و شکر نعمت بندگی یکی از بهترین کارها است.


وقتی چند وقت از قرآن دور میشی .... ممکنه دورتر شدن از اون راحت باشه اما دوباره مطهر شدن  و نزدیک مجدد به اون بهترین راه می تونه باشه.


وقتی رمز گاوصندوق دیگری رو بلد باشی ... ممکنه کوتاهترین راه باز کردن درِ اون و برداشتن تمام دارایی اون باشه به قیمت سلب اعتماد او از تو ..... اما شاید اگه چشماتو مثل قبل بپوشونی و ندیده انگاری چیزی رو که می بینی و حتی او رو از نیاز شدید خودت بی خبر نگهه داری شاید این یکی از بهترین راه هایی باشه که تو عمرت در پیش گرفتی.


وقتی میشی گوشی برای شنیدن درد دل پدری که از درد های روزگار می ناله .... شاید حرف زدن راحت باشه ...اما گوش کردن به نوای سوزناکش فکر کنم بهتره.


وقتی دنبال نیمه گمشده ای هستی برای پَر کشیدن و  همه ازت ایراد میگیرن و هزار تا مشکل که ممکنه مردم امروزه باهاش درگیر باشن روبرو ت رخ می نماید ... شاید سرد شدن راحت ترین کار باشه اما به نظرم سعی و کوشش برای رفع موانع و صبر تا روزی که خدا خودش مقدرات رو آماده کنه بهترین کاره.


و خیلی وقت هی دیگه....

باید بهترین راه رو انتخاب کنیم.

یا حق 



  • زندگی شیرین است با حضور آقا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی